responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درسهايى از نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المنتظري    جلد : 1  صفحه : 319


اصحاب حضرت صادق ( عليه السلام ) بود . امام ( عليه السلام ) به او مىگويد : هشام داستانت را با عمرو بن عبيد برايم بگو ، هشام جوان فاضل و اهل مباحثه و بحث و جدل بود . مىگويد : من يك روز به مسجد بصره رفتم ، ديدم عمرو بن عبيد يكى از علماى مهم معتزلى مذهب در مجلس نشسته است و اظهار فضل مىكند ، من وارد شدم و به زحمت راه را باز كردم و نشستم ، و به او گفتم : آقا اجازه مىدهيد من از شما سؤالاتى دارم ، گفت : بفرماييد ، گفتم : آقا شما چشم داريد ؟ گفت : اين چه سؤال احمقانه اى است ؟ ! گفتم : سؤالهاى من از همين قبيل است ، اگر اجازه مىدهيد چند تا از همين سؤالها را بكنم ؟ عمرو بن عبيد اجازه داد . گفتم :
- شما چشم داريد ؟
- بله .
- چشم را براى چه مىخواهيد ؟
- مىخواهم با آن اشخاص و رنگها را ببينم .
- شما بينى داريد ؟
- آرى .
- با آن چه مىكنيد ؟
- بو را استشمام مىكنم .
- شما دهان داريد ؟
- آرى .
- با آن چه مىكنيد ؟
- مزه طعام را با آن مىچشم .
- شما گوش هم داريد ؟
- بله .
- با گوش چه مىكنيد ؟

319

نام کتاب : درسهايى از نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المنتظري    جلد : 1  صفحه : 319
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست