responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درسهايى از نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المنتظري    جلد : 1  صفحه : 209


هر جمعيتى را هم اگر فرض كنيد ، چه كم و چه زياد ، با هم نجوا نمىكنند مگر اين كه خدا با آنهاست ، يعنى خداى تعالى احاطه دارد . مثل آن احاطه اى كه جان شما نسبت به تصورات شما دارد ، آيا مىشود گفت : شما به تصوراتتان احاطه نداريد ؟ ! اصلاً اگر توجّه من نباشد تصور من هم نخواهد بود ، بنابراين من به تصوراتم احاطه دارم ، خدا هم نسبت به عالم چنين است .
در روايت آمده است : ابن ابى العوجاء پيش امام صادق ( عليه السلام ) آمد و گفت : اين خدايى را كه به آن قائليد در كجاست ؟ امام فرمودند : خدا همه جا هست ، ابن ابى العوجاء گفت : چگونه مىشود كه همه جا باشد ؟ ! براى اين كه اگر در آسمان باشد در زمين نيست و اگر در زمين باشد در آسمان نيست . ( 1 ) او گمان مىكرد خدا يك جسم است و تصور نمىكرد كه خدا موجودى است فوق عالم جسم ، و زمين و آسمان و تمامى آنها نسبت به حق تعالى مثل يك قطره است نسبت به دريا و از جهتى مىتوان گفت مانند موج است و دريا ، كه موج جلوه اى است و غير از دريا نيست ، بنابراين ذات حق تعالى به همه احاطه دارد ، ( و هو معكم ) خدا با شماست ( اين ما كنتم ) هر جا كه باشيد ; آيه قرآن مىگويد : ( و نحن اقرب اليه من حبل الوريد ) ( 2 ) ما به انسان نزديكتر از رگ گردن او هستيم .
پس « مع كلّ شىء لا بمقارنة » يعنى خدا با همه چيز هست نه اين كه مقارنت مكانى داشته باشد « و غير كلّ شىء لا بمزايلة » و غير از هر چيزى است نه به نحوى كه از آن جدا باشد ; من و شما معلول خدا هستيم و خدا غير از همه ماست ، اما وقتى كه مىگوييم « غير » شما دو موجود مادّى كه از هم جدا باشند در ذهنتان مىآيد ، ولى خدا اين گونه نيست ، اين كه مىگوييم « غير » به اين معنا نيست كه او جدا باشد تو هم جدا ، بلكه او به تو احاطه دارد ، مانند احاطه جان ، چرا كه اگر جان


1 - توحيد صدوق ، ص 254 2 - سوره ق ، آيه 16

209

نام کتاب : درسهايى از نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المنتظري    جلد : 1  صفحه : 209
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست