نام کتاب : درسهايى از نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المنتظري جلد : 1 صفحه : 142
است ; براى اين كه معلول لازم نيست حادث باشد . البته بسا فلاسفه اسم اين را مىگذارند حدوث ذاتى و مىگويند : ممكن است حدوث زمانى نباشد اما حدوث ذاتى باشد . حدوث ذاتى به اين معنى است كه يك رتبه از علّت متأخر است ، طورى كه علّت هست ولى معلول بعد از آن است ; يعنى بَعد رتبى نه بَعد زمانى . فاصله زمانى بين علّت و معلول نيست اما فاصله رتبى لازم مىباشد ، يعنى عقل مىگويد : چون خورشيد هست روشنايى هم هست ، كه به عبارت عربى مىگويند « تخلل فاء » يعنى يك « ف » واسطه مىشود ، « وجد الشّمس فوجد النّور » خورشيد موجود شد پس نور موجود شد . پس در معلول بودن چيزى حدوث زمانى آن لازم نيست ، همان امكان و حدوث ذاتى آن كافى است . اين راهى است كه فلاسفه الهى طى كردند و از راه امكان اثبات صانع نمودند . تا اينجا سه راه براى اثبات صانع ذكر شد : يكى راه متكلّمين كه از طريق حدوث زمانى عالم بود ، دوّم راه فلاسفه طبيعى كه از طريق حركت در اعراض يا در جوهر بود ، و سوّم راه فلاسفه الهى كه از طريق امكان عالم بود ; و وجه مشترك هر سه برهان اين است كه از راه معلول به علّت اصلى كه صانع است مىرسيم . ( 1 ) ولى يك راه عميق ترى هست كه ممكن است جمله « كمال معرفته التّصديق به » اشاره به آن باشد ، اين راه را به اصطلاح در فلسفه صدرالمتألهين « برهان صدّيقين » مىنامند ، در اين برهان چنين نيست كه از معلول به علّت پى ببريم بلكه برعكس خواهد بود ; و چون مسأله قدرى عميق است در درس آينده آن را بيان خواهم كرد . والسّلام عليكم و رحمة الله و بركاته
1 - براى آگاهى بيشتر به الحكمة المتعالية ملاصدرا ، ج 6 ، ص 11 به بعد رجوع شود .
142
نام کتاب : درسهايى از نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المنتظري جلد : 1 صفحه : 142