نام کتاب : درسهايى از نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المنتظري جلد : 1 صفحه : 343
نيست زيرا متكبّر بود . مىخواهد در دنيا باشد تا روز قيامت به او فرصت مىدهند ، خدا به شيطان فرمود : ( فانّك من المنظرين ، إلى يوم الوقت المعلوم ) ( 1 ) تو از كسانى هستى كه مهلت دارى تا وقت معلوم ، كه روز قيامت يا مدّتى قبل از قيامت است . از بعضى روايات استفاده مىشود كه شيطان مىخواهد تا هنگامى كه مردم برانگيخته مىشوند وجود داشته باشد و مرگ نداشته باشد . ( 2 ) اسكان حضرت آدم ( عليه السلام ) در بهشت « ثُمَّ اَسْكَنَ سُبْحَانَهُ آدَمَ ( عليه السلام ) دَاراً اَرْغَدَ فِيهَا عَيْشَهُ » ( سپس ساكن كرد خدايى كه منزّه از نقص هاست آدم ( عليه السلام ) را در يك خانه اى كه زندگى در آن با خوشى و فراوانى همراه است . ) « وَآمَنَ فِيهَا مَحَلَّتَهُ » ( و امن و امان قرار داد خداوند جاى آدم را در آن بهشت . ) يعنى محل نزول آدم را جاى امنى قرار داده بود ، در آنجا ديگر بيمارى و گرفتارى و گرسنگى و بدبختى وجود ندارد . « وَحَذَّرَهُ اِبْلِيسَ وَعَدَاوَتَهُ » ( و به آدم تذكر داده شد دشمنى شيطان و اين كه مواظب باش فريبت ندهد . ) او دشمن توست ، و از دشمنى شيطان - كه گفته بود : من دشمن آدم هستم ، زيرا به واسطه او بدبخت شدم ، و مىخواهم او را هم بدبخت كنم - او را ترساند ، و شيطان آدم و حوّا را گول زد ، شيطان گفت من از چهار طرف به آنها يورش مىبرم .
1 - سوره حجر ، آيات 37 و 38 ; و همين مضمون در سوره اعراف آيه 15 ، و نيز در سوره ص آيه 80 نيز آمده است . 2 - منهاج البراعة ، ج 2 ، ص 63
343
نام کتاب : درسهايى از نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المنتظري جلد : 1 صفحه : 343