responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درسهايى از نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المنتظري    جلد : 1  صفحه : 175


سازگار نيست . اين هم بيان ديگرى است .
اما بيانى كه ما عرض كرديم ديگر احتياجى به اين چيزها ندارد ، بهتر هم هست . و آن اين است كه ما گفتيم : صِرف شىء مكرّر نمىشود ، واجب الوجود يعنى آن هستى كه فقط هستى است و نيستى در ذاتش راه ندارد و حدّ نداشته باشد . لذا فرض دو بودن در آن ممكن نيست ; براى اين كه اگر دوتا شد اين يكى كمال آن را ندارد آن يكى هم كمال اين را ندارد . پس « ندارد » در ذاتش راه پيدا كرد ، لذا مركّب شد از وجود و عدم . و فرض ما اين است كه گفته ايم ذات بارى تعالى واجب الوجود است ; يعنى به طور كلّى هستى است و نيستى در ذاتش راه ندارد ، و چيزى كه نيستى در ذاتش راه ندارد اصلاً مكرّر شدن در آن فرض نمىشود .
وحدت خدا چه وحدتى است ؟
بايد دانست اين كه ما توحيد خدا را بحث مىكنيم دو مطلب را در نظر داريم : يكى اين كه ما يك خدا داريم و دوّمى برايش فرض نمىشود ، ديگر اين كه اين خدايى هم كه داريم بسيط است و تركيب در ذاتش راه ندارد ; براى اين كه اگر جزء داشته باشد مركّب از اجزاء مىشود . پس توحيد خداوند به دو معناست : يكى اين كه « يك » است و دو نيست ، يعنى دو برايش فرض نمىشود ، ديگر اين كه بسيط است يعنى صِرف هستى است و مركّب نيست ، يعنى اجزاء ندارد .
در اينجا مناسب است حديث حضرت اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) را كه توحيد صدوق نقل كرده نقل كنم ، راوى مىگويد : يك اعرابى در ايام جنگ جمل آمد در مقابل حضرت اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) ايستاد ، گفت : يا اميرالمؤمنين « اتقول انّ الله واحد ؟ » تو مىگويى خدا يكى است ؟ « قال فحمل النّاس عليه » مردم برگشتند و به او گفتند : « يا اعرابى اما ترى ما فيه اميرالمؤمنين من تقسّم القلب » نمىبينى الآن حضرت اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) دلش هزار راه مىرود ، تو حالا آمده اى مسأله توحيد را

175

نام کتاب : درسهايى از نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المنتظري    جلد : 1  صفحه : 175
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست