نام کتاب : ترجمه و تفسير نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 135
خريدارى مىكنيم ، زيرا اين اصطلاح براى تفاهم عموم گفته مىشود ، چنانكه در آيهء قرآن آمده است : * ( « وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَه ابْتِغاءَ مَرْضاتِ الله » ) * [1] ( و از مردم كسانى هستند كه « خود » را در طلب رضوان الله مىفروشند ) يا بقول آن شاعر : < شعر > فروشنده حسين ، هستيش كالا ، مشترى يزدان بيا كالا ببين ، بايع نگه كن ، مشترى بنگر < / شعر > بلكه مقصود اينست كه در مجراى تحولاتى كه « خود » هاى گذشته مورد بيگانگى قرار مىگيرند و « خود » هاى تكامل يافته تر با چهرهء آشنا وارد قلمرو درون مىگردند ، ختم نمىشود مگر با ورود به حوزهء لقاء الله و رضوان الله در ايّام الله ( ديدار خدا و رضوان و جاذبيت ربوبى در ايّام خدا ) كه ابديت است . اين سؤال افكار عدهء زيادى از معتقدين به تكامل « خود » را اشغال نموده است كه آيا پايان تكامل فناى محض « خود » در شعاع نور الهى است ، بر خلاف آنان كه مىگويند فنا و نابودى در همين طبيعت صورت مىگيرد يا « خود » به وجود و بقاى خويشتن ادامه خواهد داد پاسخ اين سؤال با نظر به تحول مادّه به حيات و حيات به « خود » ، تا حدودى روشن است . باين توضيح كه فناى عناصر مادى در پديدهء حيات ، چنانكه در نتيجهء تحول ذاتى در عناصر مادى صورت مىگيرد ، همچنين تحول حيات به « خود » و شخصيت و روان بدون تحول ذاتى حيات امكان پذير نيست ، اگر چه جريان تكاملى « خود » ها در مجراى حيات صورت مىگيرد ، ولى « خود » پديده اى ما فوق حيات است ، همچنين هر « خود » تكامل يافته اى هويّتى عالىتر از « خود » گذشته و رانده شده را دارا ميباشد . اگر چه از نظر مفهوم همهء آن « خود » ها شباهت بيكديگر دارند ، چنانكه خواستنها در همهء انسانها شبيه بيكديگرند ، ولى خواستن جنايت با خواستن احياى يك انسان قابل مقايسه نمىباشد .