نام کتاب : ترجمه و تفسير نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 289
32 - « انّما مثلى بينكم مثل السّراج فى الظَّلمة يستضيء به من ولجها » [1] . ( جز اين نيست كه مثل من ميان شما مثل چراغ در تاريكى است ، كسى كه در ظلمت بآن چراغ نزديك شود ، از روشنائيش برخوردار مىگردد ) . چراغى روشنگر فرا راه انسانها ما در اين دنيا نبايد بگوئيم سعادتمند كيست و تيره بخت كدام است اين مسئله را هم مطرح نكنيم كه چه كسى دارا است و چه كسى دارا نيست كارى با اين هم نداشته باشيم كه قدرتمند كيست و ناتوان كدام است زيرا در اين دنيا فرد و جامعه اى را سراغ نداريم كه به سعادتى نايل شود كه تيره بختى و سيه روزى به سراغش نيايد ، بلكه ما هيچ سعادتمندى را نمىبينيم كه از آگاهى به آنچه كه مىگذرد و به آن چه كه در مقابل خوشىها از دست مىدهد ، برخوردار باشد و با اين حال خود را قرين سعادت تلقى كند . براى شخص قدرتمند احساس اين كه روزى اين توانايى او را وداع خواهد گفت ، ناگوارترين احساسى است كه درون او را مىشوراند . آنچه كه مىتوانيم بگوئيم : اينست كه آن فرد يا جامعه چه مقدار روشن است . وقتى كه مىگوييم : روشن است ، در حقيقت اين امتياز را ، براى دارندهء روشنايى پذيرفتهايم كه او از يك سعادت و قدرت ذاتى بهره ور است ، زيرا او زندگى با محاسبه اى دارد ، محاسبهء زندگى با اندازه گيرهاى صحيح در امكانات و آشنايى با حدود و لوازم و نتايج امتيازات ، از قدرت و سعادت اساسى شخصيت آدمى ناشى مىگردد . بدون محاسبهء مزبور هيچ مزيّتى در زندگانى مادّى و معنوى نه تنها نمىتواند جنبهء سازندگى داشته باشد ، بلكه غالبا مانند كارد برّانى است كه اسباببازى كودك بوده باشد . امروزه با اين كه بشر انواع فراوانى از قدرتها و وسايل سعادت و ساير امتيازات را در اختيار دارد ، باستثناى پيروان مكتب « بارى بهر جهت » و آنانكه