نام کتاب : ترجمه و تفسير نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 116
< شعر > ز ان كه هر بدبخت خرمن سوخته مىنخواهد شمع كس افروخته < / شعر > پديدهء خود كمبينى از دو عامل مهم ناشى مىگردد : عامل يكم - شكستهاى پى در پى در مسير زندگى است كه موجب از دست رفتن اعتبار و ارزش خود مىگردد . چارهء اين خود كمبينى ، افزودن به انديشههاى منطقى و هشيارى در هدفگيرىهاى زندگى است كه شكستها را تا حدّ قابل تحمل تقليل مىدهد . و اگر اين بينايى را داشته باشيم كه در امتداد زندگى هيچ شكست مطلقى وجود ندارد كه شكست خود را بطور مطلق در دنبال خود بياورد ، همان شكستها موجب تكاپو براى جبران و تقويت خود از ساير موفقيتها مىگردد . عامل دوم - سركوب كردن نيروها و فعاليّتهاى مثبت روان آدمى است ، مانند انديشه و تعقل و وجدان و اميد و اراده و غير ذلك . بدانجهت كه اين نيروها و فعاليتهاى مثبت ، هم جنبهء ريشههاى بنيادين خود را دارد و هم عالى - ترين نتايج « خود » محسوب ميشوند ، لذا در موقع سركوب شدن آنها ، هر دو جنبهء ريشه اى و نتيجه اى « خود » تباه مىشود و بطور طبيعى حقارت خود را فرا مىگيرد و خود كمبينى يا انسان را به وابستگى به خود ديگران مىكشاند و يا به بيمارى تخريب خود و جز خود مبتلا مىسازد . اينست پليدترين ستمى كه آدمى مىتواند در بارهء خود روا بدارد . اين مضمون در قرآن مجيد چنين آمده است : * ( « فَلَمَّا أَنْجاهُمْ إِذا هُمْ يَبْغُونَ فِي الأَرْضِ » ) * [1] ( اى مردم [ با اين انحرافات ] به خودهاى خويشتن ظلم مىكنيد ) . معناى سوم - انكار خود شايد اصطلاح « انكار خود » بعنوان يكى از معانى « از خود بيگانگى » باعث تعجب بوده باشد كه چگونه ممكن است انسانى خود را منكر شود ولى با يك دقت كامل در بارهء حماقتهايى كه در زندگى ما انسانها ديده مىشود ، تعجب مزبور مرتفع خواهد گشت . مگر راسل در مصاحبهء معروفش نمىگويد : كه تقريبا همهء انسانها زاويه اى براى جنون در مغز خود دارند كسى كه مىبيند و مىداند كه ظلم بر انسانها ، ظلم