اجازهء جنگيدن در ركاب حسين عليه السّلام بگيرند ، ولى هنگامى به زمين بازگشتند كه آن حضرت كشته شده بود ، و آنان در كنار قبر آن حضرت پريشان موى و غبار آلود ماندند و بر آن حضرت تا روز قيامت مىگريند ، و آنان خروج قائم عليه السّلام را انتظار مىكشند « 5 - أبان بن تغلب گويد : امام صادق عليه السّلام فرمود : « گوئى قائم را هم اكنون مىبينم ، كه هنگامى كه بر پشت نجف مستقر مىشود زرهء سفيد ( درع ) رسول خدا صلَّى الله عليه و آله را به تن مىكند ، و آن بر پيكرش گشاد مىگردد و از بدن او گشاده تر است ، پس آن را به دور بدن خود مىپيچد ، پس با جامه اى از حرير بهشتى زره را مىپوشاند و سوار بر اسبى سفيد و سياه مىشود كه ميان دو چشمش سفيدى است ، پس با آن اسب گردش مىكند چنان گردشى كه اهل هيچ شهرى باقى نمىماند مگر اينكه همه مىبينند كه او با آنان و در شهر آنان است ، و پرچم رسول خدا صلَّى الله عليه و آله را بر مىفرازد ، ميلهء آن پرچم از عمودهاى عرش خدا و ساير آن از نصرت خداوند است ، بر چيزى با آن فرود نمىآيد مگر اينكه خداوند آن را نابود مىسازد ، عرض كردم : آيا آن پرچم اكنون موجود و پنهان است يا براى او آورده مىشود ؟ فرمود : جبرئيل عليه السّلام آن را مىآورد ، و چون آن را به اهتزاز در آورد هيچ مؤمنى نمىماند مگر اينكه دلش از پارهء آهن سختتر مىشود و نيروى چهل