4 - أبان بن تغلب گويد : شنيدم امام صادق عليه السّلام مىفرمود : « گوئى قائم را مىبينم بر نجف كوفه ، كه جامه اى از استبرق به تن دارد و زرهء رسول خدا صلَّى الله عليه و آله را مىپوشد و چون آن را پوشيد به تن او ، از هم باز و گشاد مىشود تا اندازهء بدن آن حضرت گردد . سپس سوار بر اسبى سياه و سفيد مىشود كه ميان دو چشمش سفيدى مشخّص و آشكارى است ، پرچم رسول خدا صلَّى الله عليه و آله با اوست ، عرض كردم ، پرچم اكنون موجود و پنهان است يا براى او آورده مىشود ؟ فرمود : جبرئيل آن را براى آن حضرت مىآورد ، ميلهء آن از عمودهاى عرش خدا ، و ساير آن از نصرت خداوند است ، با آن پرچم بر چيزى فرود نمىآيد مگر اينكه خداوند آن را نابود مىسازد ، و با آن نه هزار فرشته فرود مىآيند و نيز سيصد و سيزده فرشته ، عرض كردم : فدايت گردم آيا همهء اين فرشتگان همراه اوست ؟ فرمود : آرى ، آنان همان فرشتگانى هستند كه با نوح در كشتى بودند ، و همان فرشتگانى هستند كه وقتى ابراهيم به آتش افكنده شد همراه او بودند ، و همانهائى هستند كه وقتى دريا براى موسى شكافته شد همراه او بودند ، و همانهائى هستند كه وقتى خداوند عيسى را به سوى خويش به آسمان برد همراه او بودند ، و چهار هزار فرشتهء نشان دار هستند كه با رسول خدا صلَّى الله عليه و آله همراه بودند ، و سيصد و سيزده فرشته اى كه در روز بدر با آن حضرت بودند ، و همراه با آنان چهار هزار فرشته اى هستند كه به آسمان بالا رفتند تا