نام کتاب : الغدير ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الأميني جلد : 1 صفحه : 80
ابن سعد از سعد از طريق - شعبة بن حجاج اين حديث را روايت كرده و درباره شعبة ابن حجاج گفته كه : اين شخص در روايتش از هر حيث ايمن هست و او روايت را ضبط ميكند و گفتار او در روايت حجّت است ، و حموينى در « فرأيد السمطين » باسنادش از عايشه دختر سعد از پدرش حديث غدير را روايت نموده و خطيب خوارزمى در مقتل خود و جزرى در « اسنى المطالب » ص 3 نامبرده را در شمار راويان حديث غدير از صحابه ذكر نمودهاند . و حافظ گنجى شافعى در « كفاية الطالب » ص 16 بطريق حافظ يوسف بن خليل دمشقى و حافظ ابو الغنايم محمّد بن على نرسى باسنادشان از ابن جدعان از سعيد ابن مسيب از سعد روايت نمودهاند كه سعيد بن مسيب گويد . بسعد گفتم . . . تا آخر حديث كه در حديث تهنيه خواهد آمد و صاحب كفايت الطالب در ص 151 گفته كه شيخ الشيوخ عبد اللَّه ابن عمر بن حمويه در دمشق بما خبر داد از قول حافظ ابو القاسم على بن حسن بن هبة اللَّه شافعى و او از ابو الفضل فضيلى و او از ابو القاسم خزاعى و او از هيثم بن كليب شاشى و او از احمد بن شداد ترمذى از على بن قادم از اسرائيل از عبد اللَّه بن شريك از حرث بن مالك كه او گفت بمكَّه آمدم و سعد بن ابى وقاص را ملاقات نمودم و باو گفتم آيا منقبتى از على عليه السّلام شنيده اى ؟ گفت : چهار منقبت درباره على مشاهده نمودهام كه اگر يكى از آنها براى من ميبود در نزد من محبوبتر بود از اينكه بمانند نوح در دنيا زندگى كنم . همانا رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله ابابكر را بعنوان ابلاغ سورهء ( برائت ) بمشركين قريش فرستاد و او يكشبانه روز از مسافت را طى كرد ، در اين هنگام رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله به على عليه السّلام فرمود : در پى ابى بكر برو و سورهء برائت را از او بگير و تو آنرا ابلاغ نما . پس على عليه السّلام مأموريت را انجام داد و ابو بكر در حاليكه گريه ميكرد برگشت و عرض كرد : يا رسول اللَّه آيا دربارهء من آيهء نازل شده ؟ آنجناب فرمود جز خير چيزى نيست . همانا از طرف من تبليغ نميكند كسى امرى را جز من و آنكس كه از من باشد . ( يا فرمود : و آنكس كه از اهل بيت من باشد ) . و نيز ما با رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله
80
نام کتاب : الغدير ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الأميني جلد : 1 صفحه : 80