responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الغدير ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الأميني    جلد : 1  صفحه : 65


گفتم : اين سخن را تو از رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله شنيدى ؟ گفت كسى در آنجا و در ميان آن درختان نبود جز اينكه او را بچشم خود ديد و اين سخنان را بگوش خود شنيد .
و باز در « خصايص » در ص 16 نيز از قتيبة بن سعيد از ابن ابى عدى از عوف از ابى عبد اللَّه ميمون روايت كرده كه زيد بن ارقم گفت : رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله بپا خواست و حمد و ثناى خدا را بجا آورد سپس فرمود : آيا نميدانيد كه من اولى ( سزاوارتر ) هستم بهر مؤمن از خود او ؟ گفتند آرى باين امر معترف و گواهيم كه تو بهر مؤمن اولى هستى از خودش .
پس فرمود : هر كس من مولاى اويم اين ( يعنى على عليه السّلام ) مولاى او است و دست على را گرفت . و بهمين بيان و لفظ ، دولابى در جلد 2 « الكنى و الاسماء » ص 61 از احمد بن شعيب از قتيبة بن سعيد از ابن ابى عدى از عوف از ميمون از زيد آورده كه گفت : با رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله بوديم بين مكَّه و مدينه تا در منزلى كه آنجا را غدير خم مىنامند فرود آمديم . در اين هنگام اجتماع عمومى اعلام شد و رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله بپا خاست ، پس حمد و ثناى خدا را بجا آورد . . . بشرح حديث .
و مسلم در جلد 2 از « صحيح خود » ص 325 چاپ سال 1327 باسنادش از ابى حيّان از يزيد بن حيّان از زيد ، و بطريق ديگر قسمتى از حديث غدير را روايت نموده كه زيد گفت : پيغمبر صلَّى اللَّه عليه و آله در آبى كه خم ناميده شده خطبه خواند ولى آنچه را كه راجع بولايت است ( با اينكه مشايخ و بزرگان او آنرا روايت نموده‌اند ) از او روايت نكرد و اين خوددارى بمنظور و هدفى است كه خودش بآن داناتر و شناساتر است : و حافظ بغوى در جلد 2 « مصابيح السنّه » ص 199 حديث ولايت را از زيد روايت كرده و آنرا از احاديث نيكو بشما آورده و حافظ ترمذى در صحيح خود در جلد 2 ص 298 حديث مزبور را از ابى عبد اللَّه ميمون از زيد روايت نموده و

65

نام کتاب : الغدير ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الأميني    جلد : 1  صفحه : 65
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست