و توكَّل ما باو است و از بديهاى خود و اعمال ناروا باو پناه ميبريم . گمراهان را جز او راهنمائى نيست و آنكس را كه او راهنمائى فرموده گمراه كنندهء نخواهد بود .
و گواهى ميدهم كه معبودى ( در خور پرستش ) جز او نيست . و اينكه محمّد صلَّى اللَّه عليه و آله بنده و فرستادهء او است . پس از ستايش خداوند و گواهى به يگانگى او . اى گروه مردم .
همانا خداوند مهربان و دانا مرا آگهى داده كه دوران عمرم سپرى گشته و قريبا دعوت خداوند را اجابت و بسراى باقى خواهم شتافت . من . و شماها هر كدام بر حسب آنچه بعهده داريم مسئوليم . اينك انديشه و گفتار شما چيست ؟ .
مردم گفتند : ما گواهى ميدهيم كه تو ابلاغ فرمودى و از پند ما و كوشش در راه وظيفه دريغ نفرمودى . خداى بتو پاداش نيكو عطا فرمايد : فرمود : آيا نه اينست كه شماها بيگانگى خداوند و اينكه محمّد صلَّى اللَّه عليه و آله بنده و فرستادهء او است گواهى ميدهيد ؟
و باينكه بهشت و دوزخ و مرگ و قيامت ترديد ناپذير است و اينكه مردگان را خدا بر مىانگيزد و اينها همه راست و مورد اعتقاد شما است ؟ .
همگان گفتند آرى ، باين حقايق گواهى ميدهيم . پيغمبر صلَّى اللَّه عليه و آله گفت : خداوندا گواه باش ، و با تأكيد و مبالغهء در توجّه و شنوائى همگى و اقرار مجدّد آنان باينكه سخنان آنحضرت را شنيده و توجّه دارند فرمود : همانا من در انتقال بسراى ديگر و رسيدن بكنار حوض بر شما سبقت خواهم گرفت . و شما در كنار حوض بر من وارد ميشويد . پهناى حوض من بمانند مسافت بين صنعاء و بصرى است [1] و در آن بشمارهء ستارگان - قدحها و جامهاى سيمين هست . بينديشيد و مواظب باشيد كه پس از در گذشتن من با دو چيز گرانبها و ارجمند كه در ميان شما ميگذارم چگونه رفتار نمائيد ؟ ! [2] در اين موقع يكى در ميان مردم بانك بر آورد كه يا رسول اللَّه آن دو

[1] صنعاء اكنون پايتخت يمن است و بصرى قصبه ايست جزء ايالت حوران از توابع دمشق و اين تشبيه متناسب با حدود درك و تصور آنها كه در آن روز حضور داشته‌اند بيان گشته و تقريب اذهان است بر امرى كه حقيقت آن مهمتر است .
[2] دو چيز گران بها و ارجمند مفاد كلمه ( ثقلين ) است كه مفرد آن ( ثقل ) است يعنى چيز بزرگ و گرانبها .

32