نام کتاب : الغدير ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الأميني جلد : 1 صفحه : 63
( حرف - ر - ز ) 40 - رفاعة بن عبد المنذر انصارى - روايت او در « حديث الولايه » باسناد ابن عقده و در كتاب « نخب المناقب » جعابى و در « كتاب الغدير » منصور رازى موجود است . 41 - زبير بن عوام قرشى ( در سال 37 كشته شده ) ابن عقده در كتاب الولايه و جعابى در نخب خود و منصور رازى در « كتاب الغدير » حديث غدير را از او روايت نمودهاند و نامبرده يكى از ( عشرهء مبشّره ) است كه حافظ ابن المغازلى آنان را در شمار راويان غدير ذكر كرده و جزرى شافعى در ( اسنى المطالب ) ص 3 او را در شمار راويان حديث غدير ثبت نموده است . 42 - زيد بن ارقم انصارى خزرجى ( در يكى از سالهاى 66 تا 68 وفات يافته ) احمد بن حنبل در جلد 4 از « مسند » ص 368 از ابن نمير از عبد الملك بن سليمان از عطيه عوفى با ذكر سند آورده كه او گفت : از زيد بن ارقم سئوال نموده گفتم : من دامادى دارم و او حديثى از تو درباره على عليه السّلام در روز غدير خم ذكر نموده من دوست دارم كه آن حديث را از خودت بشنوم ؟ زيد گفت : شما گروه عراقيان ، در شما هست آنچه هست : من باو گفتم : بر تو از من باكى نباشد از من انديشه و ترس نداشته باش . گفت : بلى ما در جحفه بوديم كه رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله بر ما بيرون شد در وقت ظهر در حاليكه بازوى على عليه السّلام را گرفته بود و خطاب بما فرمود : آيا نميدانيد كه من اولى بمؤمنين هستم از خودشان ؟ همگى گفتند آرى چنين است فرمود بنابر اين . هر كس كه من مولاى اويم على عليه السّلام مولاى او خواهد بود . پس باو گفتم آيا آن حضرت اين جمله را هم فرمود : بار خدايا دوست بدار دوستان او را دشمن بدار دشمنان او را ؟ گفت : من آنچه را كه شنيدم بتو خبر دادم [1] .
[1] كتمان نمودن زيد دنبالهء مطلب را از عطيه مبنى بر تقيه بوده . چنانكه مفاد خود حديث اين معنى را تاييد ميكند و چنانكه مشاهده ميكنيد همان جمله را كه از عطيه مستور داشته به ابو طفيل نقل كرده و تصريح باستماعش نموده .
63
نام کتاب : الغدير ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الأميني جلد : 1 صفحه : 63