نام کتاب : الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 440
على ( عليه السلام ) چگونه است ، با آن سفارشى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلَّم نسبت به على به تو كرد ؟ گفت : چگونه مىتواند باشد نسبت به مردى كه هر وقت بر من در مىآمد ، و پدرم نيز منزل من بود ، پدرم لا ينقطع به صورت او نگاه مىكرد و از نگاه كردن به وى خسته نمىشد ، من به پدرم مىگفتم : چه قدر به على نگاه مىكنى ؟ مىگفت : چون از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلَّم شنيدم كه نظر بر روى على ( عليه السلام ) عبادت است [1] . ( 1 ) بعضيها اين نوع اظهارات عايشه را دليل بر توبه او گرفته و گفتهاند ام المؤمنين عايشه توبه نمود ولى اين معنى ادعاى محض است قيام و جنگ و كشتار مسلمانان پيش همه ثابت است ولى توبه او معلوم نيست . زيرا اگر توبه عايشه صحت داشت و از جنگ با امير المؤمنين پشيمان گرديده بود ، پس چرا وقتى خبر شهادت آن حضرت را شنيد سجده شكر به جاى آورد ، چنان كه ابو الفرج اصفهانى در « مقاتل الطالبيين » آورده : « لمّا ان جاء عايشة قتل امير المؤمنين علىّ ( عليه السلام ) سجدت » [2] . اگر واقعا او توبه كرده و پشيمان شده بود ، پس چرا از خبر شهادت على ( عليه السلام ) اظهار فرح و خرسندى نمود ، چنان كه محمد بن جرير طبرى در حوادث سال 40 در تاريخ خود و ابو الفرج اصفهانى در مقاتل الطالبيين آوردهاند كه خبر شهادت آن حضرت را غلامى به وى داد و گفت : < شعر > فالقت عصاها و استقرّت بها النّوى كما قرّ عينا بالاياب المسافر < / شعر > « القاء عصا » كنايه از اطمينان قلب و آسودگى خاطر مىباشد كه وقتى آدمى در مكان معينى قلبش آرام و فكرش آسوده شد گفته مىشود « القى عصاه » مقصود عايشه از گفتن اين شعر آن بود كه خواست بگويد از بابت على خيالم آسوده و سينه ام باز و فكرم راحت شد ، چون پيوسته انتظار همچو خبرى را داشتم مانند كسى كه انتظار مسافر خود را داشته باشد كه به آمدن مسافر چشمهايش روشن و قلبش آرام