نام کتاب : الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 276
او را به آن افتخاراتى كه در داستان غدير خم بيان كرديم ، اختصاص داد . اين بود سخنان هيثمى . ( 1 ) و از آن جمله است ، روايتى كه فقيه شافعى ابن مغازلى از چند طريق در كتاب خود به سندهاى مختلف نقل كرده است گفت : رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلَّم فرمود : « اوشك ان ادعى فاجيب و انّى قد تركت فيكم الثّقلين كتاب الله حبل ممدود من السّماء الى الارض و عترتى اهل بيتى و انّ اللَّطيف الخبير اخبرنى انّهما لن يفترقا حتّى يردا علىّ الحوض فانظروا ما ذا تخلفونى فيهما » [1] . نزديك است كه دعوت حق را اجابت كنم و من در ميان شما دو چيز گرانبها گذاشتم كتاب خدا كه ريسمانى است كه از آسمان به زمين كشيده شده است و عترتم اهل بيتم كه خداوند لطيف خبير به من خبر داده كه اين دو از هم جدا نمى شوند ، تا در حوض كوثر بر من وارد شوند ، پس بنگريد كه چگونه جانشين من در باره آن دو خواهيد بود . با وجود اين همه احاديث كه در باره تفكيك ناپذيرى قرآن و عترت ، از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلَّم نقل كردهاند آيا انصاف كنيد ، بعد از وفات رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلَّم به وصيت آن حضرت عمل شد ؟ آيا مسلمانان به اين دو - قرآن و عترت - تمسك كردند ؟ يا بر خلاف وصيت و توصيه پيامبر ميان آنها جدائى انداختند ؟ آيا در باره اين احاديث هيچ فكر كردند كه قرآن و عترت از همديگر غير قابل انفكاكند ؟ ! آيا به اهل بيت هيچ پيغمبرى ، به اندازه اهل بيت پيامبر اسلام ظلم شده ؟ بعد از اين همه احاديث كه صحت آنها مورد اتفاق است آيا هيچ پيغمبرى يا خليفه اى وجود دارد كه خليفه و جانشين خود را روشنتر و صريحتر از پيامبر اسلام بيان كرده باشد ؟ علاوه بر اين ، روايات ديگرى هم وجود دارد كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلَّم اكيدا به مسلمانان توصيه كرده كه به دامن عترت و اهل بيت او چنگ بزنند از جمله جار الله فخر خوارزم ابو القاسم محمود بن عمر ، معروف به « زمخشرى » به سند خود از پيامبر