نام کتاب : الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 263
شب را با گريه و ناله صبح كردم ، و جريان را به پدرم گفتم پدرم سجده طولانى كرد ، بعد كه سرش را از سجده برداشت فرمود : اى فاطمه به جهت پاكى نسل به تو بشارت مىدهم زيرا كه خداوند شوهر ترا نسبت به ساير مردم فضيلت و برترى داده است و به زمين دستور داده كه با او تكلم كند و اخبار خود و آنچه بر روى آن از شرق و غرب عالم در آن جارى است ، به او بگويد [1] . مرحوم سيد ابن طاوس مىگويد : اين عين عبارت كتاب او است . ( 1 ) سليمان بن احمد طبرانى از « هشام بن عروه » از « عايشه » روايت كرد كه گفت : مىديدم رسول خدا نسبت به فاطمه بيشتر محبت مىكند و از دست و صورت او مىبوسد عرض كردم اى رسول خدا چرا اين قدر فاطمه را مىبوسى ؟ ! فرمود : اى حميرا وقتى مرا به آسمان بردند و به بهشت در آوردند ، پاى درختى از درختان بهشت ايستادم كه هرگز چنين درخت زيبائى و چنين برگهاى سفيدى و ميوهء پاكيزه اى نديده بودم ، يكى از آن ميوه ها را چيدم و خوردم ، آن ميوه نطفه فاطمه شد كه اينك هر وقت مشتاق بوى بهشت مىشوم ، آن بوى را از فاطمه ( عليها السّلام ) استشمام مىكنم اى حميرا فاطمه مثل زنان ديگر نيست او حيض نمىبيند ، چنان كه زنان ديگر مىبينند [2] . متن روايتى كه خطيب در تاريخ بغداد آورده چنين است : « عن عايشه ، قالت ) * : قلت يا رسول الله مالك اذا جاءت فاطمة قبّلتها حتّى تجعل لسانك في فيها كلَّه كأنّك تريد ان تلعقها عسلا ؟ قال : « نعم يا عايشة انّي لما أسرى بى الى السّماء ادخلنى جبرئيل الجنّة فناولنى منها تفّاحة فأكلتها ، فصارت نطفة في صلبي فلمّا نزلت ، واقعت خديجة ففاطمة من تلك النّطفة و هى حوراء انسيّة كلَّما اشتقت الى الجنّة قبلتها » [3] .
[1] ابن طاوس ، طرائف ، ص 111 . [2] خوارزمى ، مقتل الحسين ، ص 63 - ذخائر القبى ، ص 36 . [3] تاريخ بغداد ، ج 5 ، ص 87
263
نام کتاب : الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 263