نام کتاب : الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 241
« هيثمى » در مجمع خود مىگويد : از محمد بن ابراهيم تيمى روايت شده كه گفت فلانى - يعنى معاويه - در سفر حج به مدينه آمد ، مردم هم به ديدارش رفتند ، چون سعد داخل شد سلام كرد ، معاويه گفت : اين مرد نسبت به حق ما ، در برابر باطل ديگران اعتنائى ندارد ( يعنى من حقم على ( عليه السلام ) باطل است ) . سعد چيزى نگفت : معاويه پرسيد : چرا حرف نمىزنى ؟ گفت : فتنه اى بپا شده و ظلمتى عالم را فرا گرفته و به شتر من گفته اخ اخ - يعنى بخواب - شتر من فعلا خوابيده ، تا فضا روشن شود . مرد - معاويه - گفت : من همه جاى كتاب خدا را خواندم ، هيچ در آن اخ اخ نديدم . سعد گفت : سند گفته من كلامى است كه از رسول خدا شنيدم مىفرمود : « علىّ مع الحقّ و الحقّ مع علىّ و الحقّ يدور حيث ما دار علىّ » . ( على پيوسته با حق است و يا حق با على است هر جا كه باشد و هر كار كه بكند ، معاويه پرسيد : آيا غير از تو كسى ديگر نيز اين حديث را از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلَّم شنيده ؟ گفت : آرى ، اين كلام را در خانهء امّ سلمه فرمود ) . معاويه گفت : بفرستيد ام سلمه بيايد . ام سلمه را آوردند ، معاويه از او پرسيد : در باره اين سخن چه مىگوئى ؟ گفت : اين كلام را رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلَّم در خانه من فرمود . هيثمى پس از نقل اين جريان اضافه كرده است كه معاويه پس از شنيدن شهادت ام سلمه به سعد گفت : هيچ وقت مثل امروز در نظرم مستحق ملامت و سرزنش نبودى . سعد گفت : چه ملامتى ؟ گفت : اين كلام را از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلَّم شنيدى و على ( عليه السلام ) را تنها گذاشتى ؟ اگر من شنيده بودم تا زنده بودم به على خدمت مىكردم تا مرگم فرا رسد [1] . و