نام کتاب : الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 240
جنگ نكردم ( 1 ) و ليكن شنيدم كه « حذيفة بن يمان » مىگفت : شنيدم رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلَّم مىفرمود : « علىّ امير البررة و قاتل الفجرة منصور من نصره و مخذول من خذله الا و انّ الحقّ معه و يتّبعه الا فميلوا معه » [1] . على امير نيكوكاران و قاتل تبهكاران است و يارى كرده شده است كسى كه به او كمك كند ، و سر افكنده است كسى كه او را سر افكنده سازد بدانيد حق با على است و تابع او است آگاه باشيد و به او تمايل نشان دهيد . ترمذى در صحيح حديثى با سند خود از رسول خدا آورده كه فرمود : « رحم الله عليّا » خدا على را رحمت كند ، آنگاه عرض كرد بار الها حق و على را همواره با هم به جريان انداز ، آن را معرف اين ، و اين را معرف آن قرار بده [2] . حاكم نيز اين روايت را در « مستدرك الصحيحين » [3] آورده و گفته است كه : اين حديث از نظر مسلم واجد شرايط صحت است . حاكم به سند خود از « عمره » دختر عبد الرحمن روايت كرده كه گفت : وقتى على ( عليه السلام ) مىخواست به طرف بصره ( جهت خاموش كردن غائله اى كه عايشه به راه انداخته بود ) برود وارد بر ام سلمه همسر رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلَّم شد تا با او خداحافظى كند ، ام سلمه گفت : برو در پناه خدا و در كنف او ، به خدا سوگند تو ( هر جا باشى ) بر حقى ، و حق ( هر جا باشد ) با تو است و اگر نبود كه من مىخواهم از نافرمانى خدا و رسول پرهيز كنم و دستور او را كه بايد در خانه خود بنشينم و اطاعت كنم ، حتما با تو مىآمدم و ليكن به خدا سوگند كسى را با تو مىفرستم كه از جان خودم عزيزتر و او فرزندم است [4] . حاكم پس از نقل اين حديث مىگويد : اين حديث همه شرايط صحت را واجد است چه از نظر مسلم و چه از نظر بخارى .
[1] خوارزمى ، المناقب ، ص 111 . [2] ترمذى ، صحيح ، ج 2 ، ص 298 . [3] حاكم ، مستدرك ، ج 3 ، ص 124 . [4] حاكم ، مستدرك ، ج 3 ، ص 119 .
240
نام کتاب : الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 240