نام کتاب : الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 141
( 1 ) منظور از * ( أَبْناءَنا » ) * حسن و حسين و * ( نِساءَنا » ) * فاطمه و از * ( أَنْفُسَنا » ) * تنها على ( عليه السلام ) بوده است [1] . ابن حجر هيثمى در كتاب « الصواعق المحرقه » مىگويد : دارقطنى روايت كرده كه على ( عليه السلام ) در روز شورى عليه كسانى كه در آنجا جمع شده بودند ، حاضر شد و فرمود : شما را به خدا سوگند مىدهم آيا در شما كسى هست كه از من به رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلَّم نزديكتر باشد ؟ و آيا كسى هست كه خداى عز و جل او را نفس رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلَّم و فرزندان او را فرزندان رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلَّم و همسر او را زنان رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلَّم خوانده باشد ، همه اقرار كردند كه شهد الله ، نه . . . [2] . شأن نزول آيه : * ( إِنَّما وَلِيُّكُمُ الله وَرَسُولُه ) * . . : ( 1 ) از جمله رواياتى كه در خصايص على ( عليه السلام ) وارد شده ، روايتى است كه ثعلبى در تفسير آيه : * ( إِنَّما وَلِيُّكُمُ الله وَرَسُولُه ) * . . [3] . روايت كرده و گفت : سدى و عتبة بن ابى الحكيم و غالب بن عبد الله ، گفتند : از اين آيه منحصرا على بن ابى طالب ( عليه السلام ) اراده شده است زيرا از كنار او سائلى عبور كرد و او در مسجد در حال ركوع بود و انگشتر خود را به سائل بخشيد . اين روايت را زمخشرى نيز در كتاب « الكشاف » در تفسير آيهء : * ( إِنَّما وَلِيُّكُمُ الله وَرَسُولُه ) * . . نقل كرده است [4] . و اين روايت را ثعلبى به چند طريق نقل كرده است ، از جمله آنها نقلى است كه سند آن به « عباية بن الربعي » منتهى مىشود وى گفت : عبد الله بن عباس روزى در كنار زمزم نشسته بود و براى مردم از قول پيامبر حديث نقل مىكرد ، ناگهان مردى