نام کتاب : الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 229
نزول آب از آسمان جهت غسل على ( عليه السلام ) ( 1 ) شافعى ابن مغازلى به سند خود از « انس بن مالك » روايت كرده كه گفت : پيامبر به ابو بكر و عمر فرمود : پيش على برويد تا جريانى كه ديشب براى او اتفاق افتاده براى شما تعريف كند و من نيز به دنبال شما مىآيم . انس گفت : آنها رفتند و من نيز همراه آنان بودم ابو بكر و عمر از على ( عليه السلام ) اجازه خواستند تا وارد بشوند . على ( عليه السلام ) بيرون آمد ، همين كه آنها را ديد ، گفت : اى ابو بكر اتفاقى افتاده است ؟ گفت : نه ، خبرى نيست جز خير و خوشى . پيامبر به من و عمر فرمود : نزد على برويد تا براى شما آنچه ديشب براى او اتفاق افتاده ، تعريف كند . همان موقع پيامبر صلى الله عليه و آله و سلَّم تشريف آورد و فرمود : اى على آنچه ديشب برايت اتفاق افتاده براى ايشان نقل كن گفت : اى رسول خدا حيا مىكنم و خجالت مىكشم پيامبر فرمود : تعريف كن و خجالت مكش كه خداوند از حقگوئى حيا نمىكند . على ( عليه السلام ) گفت : احتياج به آب داشتم و مىخواستم هر چه زودتر خود را تطهير كنم و صبح شده بود و ترسيدم كه نماز فوت شود . حسن و حسين را براى تحصيل آب فرستادم آنها بر من دير كردند و من محزون شدم ، ديدم سقف خانه شكافته شد و سطلى سر پوشيده به حوله اى فرمود آمد و چون به زمين رسيد و سر پوش را از روى آن برداشتم ، ديدم آب است و براى نماز خود را تطهير كردم و غسل نمودم و نماز خواندم بعد سطل آب و روپوش آب بالا رفت و شكاف سقف بهم پيوست . پيامبر به على فرمود : اما سطل از بهشت و آب از نهر كوثر بود و سرپوش آن از ديباى سبز بهشت بود . اى على ، ديشب جبرئيل خدمتكار تو بود [1] . مرحوم سيد مىگويد : شايد ابن مغازلى اين حديث را خلاصه كرده و از نقل تمام آن معذور بوده است و يا اين كه اين جريان دو بار اتفاق افتاده و هر دو جريان را « انس بن مالك » نقل كرده است ( 2 ) و اخطب خوارزمى كه به « صدر الأئمه » نزد اين