نام کتاب : الجواهر السنية ( كليات حديث قدسى ) ( فارسي ) نویسنده : الحر العاملي جلد : 1 صفحه : 646
نيست مگر اينكه من بر او اجازه بدهم . پس چه شده كه بندهام از من روگردان شده در حالى كه من با جود خودم آنچه را كه از من نخواسته بود به وى دادم بعد هم از او گرفتم . چگونه او پس دادن آن را از من نخواست و به ديگرى رجوع كرد ؟ شما مىبينيد كه من قبل از مسألت آنچه را كه نياز داريد به شما عطا مىكنم آن وقت چگونه ممكن است كه شما از من بخواهيد و من ندهم ؟ آيا من بخيل هستم كه بندهام به من رجوع نمىكند ؟ آيا در نزد من عفو و رحمت نيست ؟ آيا من محل و مرجع همه اميدها و آرزوها نيستم ؟ پس چگونه بندهام به ديگرى رو مىآورد ؟ آنان كه به غير من اميدوار مىشوند نمىترسند ؟ اگر همه اهل آسمانها و زمين به طور دست جمعى حاجات خود را از من بخواهند و من همه نيازهاى آنها را بدهم باز هم ذره اى از ملك من كم نمىشود . چگونه كم مىگردد در صورتى كه من قيم آن هستم و قدرت من بىنهايت است . پس واى بر كسانى كه از رحمت من مايوس مىشوند و واى بر كسانى كه به من گناه مىكنند و متوجه زشتى اعمال خود نيستند . 36 - و عن محمّد بن يحيى عن بعض أصحابنا عن عبّاد بن يعقوب الرواجنيّ عن سعيد بن عبد الرحمن قال : كنت مع موسى بن عبد الله بينبع [1] و قد نفدت نفقتي في بعض الأسفار فقال لي بعض ولد الحسين : من تؤمّل ؟ قلت : موسى بن عبد الله ، فقال : إذا لا تنقضي حاجتك ثمّ لا تنجح طلبتك ، فقلت : و لم ذلك ؟ قال : لأنّي وجدت في بعض كتب آبائي أنّ الله تعالى يقول - ثمّ ذكر مثله - فقلت : يا ابن رسول الله : امل عليّ ، فأملى عليّ ، فقلت : لا و الله لا أسأله حاجة بعد هذا . و رواه ابن فهد في عدة الداعي عن الصادق عن آبائه عليهم السلام عن رسول الله صلى الله عليه و آله . و رواه الشهيد الثاني في كتاب الآداب نقلا عن الكليني ، ثمّ قال بعد إيراده ما
[1] ينبع : حصن له عيون و نخيل و زرع بطريق حاجّ مصر .
646
نام کتاب : الجواهر السنية ( كليات حديث قدسى ) ( فارسي ) نویسنده : الحر العاملي جلد : 1 صفحه : 646