از روى يقين به ثواب و عقاب آخرت كار نمىكرد و به اين سبب ايشان از حدّ انسانيّت بيرون مىرفتند و به منزلهء چهارپايان و بهايم مىشدند ، و مدار عمل ايشان بر نفع و ضرر عاجل مىشد و از ثواب آجل غافل مىگرديدند . و ايضاً صالحان عمل شايسته نمىكردند مگر براى فراخى روزى و وسعت دنيا و كسى ترك ظلم و فواحش و معاصى نمىكرد مگر از ترس عقوبتى كه همان ساعت بر او نازل شود تا آن كه جميع اعمال عباد به طاعات عبّاد بر امر حاضر جارى مىشد و به يقين آخرت مطلقاً مثوب نبود و مستحق ثواب عقبى و نعيم دايم روز جزا نمىشدند با آن كه اين امورى كه طعنكننده ذكر كرد از فقر و غنا و عافيت و بلا چنان نيست كه هميشه بر خلاف قياس او جارى باشد ، بلكه گاهى بر وفق گمان او جارى مىشود چنانچه مىبينى بسيارى از صالحان مال فراوان دارند و به رفاهيّت زندگانى مىكنند براى آن كه مردم گمان نكنند كه كفّار هميشه در نعمتند و ابرار پيوسته در زحمت ، و اين باعث شود كه مردم اختيار فسق بر صلاح كنند و بسيارى از فسّاق چون فسق ايشان به نهايت رسيد و ضرر ايشان بر مردم و برخورد بسيار شد در دنيا با ايشان عقوبات عظيمه نازل مىشود ، چنانچه نيز « فرعون » و اصحابش را به غرق هلاك كرد ، و « بخت النصر [1] » را به سرگردانى
[1] . علامهء قزوينى معتقد بوده است كه صورت صحيح اين كلمه بدون الف و لام است بخت نصر ( به ضم باء موحده و سكون خاء معجمه و ضم تاء مثناة فوقانية و نون مفتوحه و صاد شدده مفتوحه و در آخر راء مهمله ) .