مىبايد احدهما علَّت ديگرى باشند ، يا هر دو معلول يك علت باشند . و چون اجزاى عالم همه ممكنند و به علت محتاجند بايد كه همه به يك علت منتهى شوند . و ايضا عقل به وجدان خود حكم مىكند كه علت يك نظام شخصى ، يك كس مىباشد و اگر در خانهء دو كدخدا باشد ، احوال خانه مختل مىشود ، [1] چه جاى اين عالم كبير . و ايضا عالم كبير نظير عالم صغير است كه انسان باشد و هر چه در عالم كبير است ، در عالم صغير نظير آن هست ، و چنانچه عالم بديهة حكم مىكند كه در بدن انسان دو نفس مدبّر نمىتواند بود ، هم چنين حكم مىكند كه در اين عالم دو مدبّر نمىتواند بود و در تطبيق اجزاى عالم صغير بر عالم كبير كتابها نوشته شده ، و اين ترجمه گنجايش ذكر آنها را ندارد . [ خلقت انسان و تكوّن جنين در رحم ] پس امام عليه السّلام فرمود كه : ابتدا مىكنم اى مفضّل به ياد كردن خلقت انسان پس عبرتگير از آن . اول عبرتها تدبيرى است كه حق تعالى در جنين مىفرمايد : در رحم در حالى كه او محجوب است در سه ظلمت : تاريكى شكم ، تاريكى رحم ، و تاريكى بچه دان در هنگامى كه او را چارهء نيست در طلب غذائى و نه در دفع اذيتى و بلائى ، و نه در جلب
[1] . اشاره است به آيه شريفه : « * ( لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّه لَفَسَدَتا ) * » . سورهء انبياء ، آيه 22 .