رفيع مانند سقف اين خانه است و زمين وسيع مانند بساطى است كه براى ايشان گستراندهاند و ستارهها [ ئى ] كه به حسن انتظام بر هم چيدهاند مانند چراغها است كه بر اين طاق مقرنس آويختهاند و جواهر كه در جبال و تلال مخزون است مانند ذخيرهها است كه براى ايشان مهيّا ساختهاند ، و هر چيزى را براى مصلحتى قرار داده . و انسان به منزلهء كسى است كه اين خانه را به او بخشيدهاند و آنچه در آن هست به او واگذاشتهاند ، و انواع نباتات را براى او مقرر داشتهاند ، و انواع حيوانات را به جهت مصالح او آفريدهاند . پس اين انتظام امور و اتّساق احوال ، دليل واضح است بر آن كه عالم مخلوق است به تقدير و حكمت و نظام و مصلحت و آن كه خالق همه يكى است كه اين اصناف مخلوقات را با يك ديگر الفت داده و بعضى را به بعضى مربوط و محتاج گردانيده - جلّ قدسه ، و تعالى جده ، و كرم وجهه ، و لا إله غيره ، تعالى عمّا يقول الجاحدون و جلّ و عظم عمّا ينتحله الملحدون . [1] مترجم گويد : كه « اين دليل كه در آخر كلام امام عليه السّلام به آن اشاره شد ، اقوى دلايل توحيد است ، زيرا كه چون انتظام اجزاى عالم و ارتباط آنها به يك ديگر و احتياج هر يك به ديگرى معلوم شد ، ظاهر شد كه همه لازم يك ديگرند و به برهان ثابت شده است كه متلازمان يا
[1] . با جلالت است پاكى و قدسش ، و بلند مرتبه است شأنش ، و با كرامت است و جهش ، و نيست خدائى جز او ، و از آنچه منكران مىپندارند برتر و از آنچه ملحدان به او نسبت مىدهند بزرگتر است .