[ تصادف ، نه ] پس حضرت فرمود كه : اگر كسى بگويد گاه باشد به اتفاق چنين شده باشد چه گوئيم ؟ مىگوئيم كه : اگر اين شخص دولابى را ببيند كه مىگردد و باغى را كه مشتمل باشد بر اشجار و نباتات آب دهد و آلات و ادوات دولاب همه بر قانون حكمت و مطابق مصلحت باغ ساخته شده باشد ، آيا احتمال مىدهد كه دولاب بىصانعى و مدبّرى به هم رسيده باشد ؟ و اگر او جرأت بر چنين قولى كند ، مردم در حق او چه خواهند گفت ؟ هر گاه عقل ، در دولابى كه از تختهء چند ساختهاند و به اندك حيلهء براى مصلحت قطعهء از زمين پرداختهاند باور نكند كه بىصانعى و مقدّر دانائى به عمل آمده باشد ، چگونه تجويز اين احتمال خواهد نمود و در اين دولاب اعظم كه مخلوق شده است به حكمتى چند كه اذهان بشر قاصر است از ادراك عشرى از اعشار آن از براى مصلحت جميع زمين و آنچه بر روى آن است كه گويد بىصنعت و تقدير عليم حكيم قدير به وجود آمده . و اگر در اين افلاك عظيمه خللى و رخنهء پيدا شود كه محتاج به مرمّت و اصلاح باشند ، چنانچه آلاتى كه مردم براى اعمال خود مىسازند گاهى محتاج به مرمّت مىشوند ، كى چارهء اين مىتوانست كرد و كدام صانع از عهدهء اين بر مىآيد ؟