بعضى به دخول بعضى از فصلها و چنانچه بعضى از كواكب را گاه باطن و پنهان قرار داده و بعضى را دايم الظهور گردانيده كه هرگز پنهان نمىگردد مانند بنات النعش صغرى كه هفت ستارهاند و جدى و فرقدان از جمله آنهاست براى آن كه مصلحت در آن است كه بعضى چنين باشند تا علامتى چند باشد براى دانستن قبله و جهات طرق و مسالك در دريا و صحرا زيرا كه چون اينها در اكثر معموره ابدى الظهور و غالباً از ديده پنهان نمىشوند در استعلام سماوات و جهات طرق به آن هدايت مىيابند و در آن دو امر مختلف در هر يك مصلحتى عظيم هست كه اگر يكى به عمل نمىآيد مصالح بسيار فوت مىشود . [ منافع بىشمار ستارگان ] و در ستارگان منافع بىپايان هست زيرا كه علامتند بر بسيارى از اعمال كه اوقات آنها به كواكب معلوم مىشود مانند زراعت كردن و درخت كشتن و سفر دريا و صحرا . و علامتند براى حدوث حوادث بسيار از وزيدن بادها ، و باريدن بارانها ، و ظهور سرما و گرما و به آنها هدايت مىيابند مسافران در شبها و به نور آنها منتفع مىشوند در قطع بيابانهاى تار و درياهاى زخار . و قطع نظر از همهء اين منافع ، در اصل حركات اينها در ميان آسمان گاه به سوى مشرق و گاه به سوى مغرب براى متفكران عبرتها