است ، زيرا كه اينها به سرعت حركت مىنمايند كه فوق آن تصوّر نتوان كرد . و اگر نزديك ما به اين سرعت حركت مىكردند ، هر آينه ديدهها را به وفور نور خود مىربودند چنانچه در جستن برقهاى متواتر كه در جو حادث مىشود خوف ذهاب ابصار هست . و هم چنين اگر جماعتى در ميان قبّه باشند كه چراغهاى بسيار افروخته باشند و به نهايت سرعت آن چراغها را بر دور ايشان گردانند . هر آينه ديدههاى ايشان حيران مىشود به مرتبهء كه بر رو مىافتد . پس نظر كن كه چگونه مقدّر ساخته است حكيم عليم كه اين كواكب با اين سرعت حركت مىكنند و دور باشند كه ضرر به ديدهها نرساند و مصلحتى كه در حركت سريعهء ايشان هست به عمل آيد و اندك نورى در ايشان قرار داده كه در وقتى كه آفتاب و ماه طالع نباشد كسى را در شبها حركتى ضرور شود به نور اينها منتفع گردد . و اگر انوار اينها نبودى آدمى در شب تار نمىتوانست از جاى خود حركت كند . پس تأمّل كن در لطف و حكمت عليم قادر كه تاريكى را از براى مصلحت در قدرى از زمان مقرّر ساخته براى آن كه مردم به آن محتاجند و مخلوط به قدرى از نور گردانيده كه كار بر ايشان دشوار نشود . تفكَّر كن در اين فلك كه با آفتاب و ماه و ستارگان و برجهاى خود