نظر كن به سوى آن در هنگامى كه متوجه بلندى مىشوند چگونه مانند سيل بر روى زمين حركت مىكند و كوه و دشت و هامون و شهر و قرى و بيابان را فرو مىگيرد به مرتبهء كه از بسيارى نور آفتاب را مىگيرد . اگر اينها را به دست مىتوان ساخت در سنين متواليه و ازمنهء متطاوله جميع خلق عشرى از اعشار آن را نمىتوانستند به عمل آورند ، پس به اين استدلال كن بر قدرت توانائى كه هيچ ممكن از قدرت او بيرون نيست و هيچ بسيار از توانائى او افزون نيست . [ خلقت ماهى و حكمت در بسيارى نسل آن ] تأمل كن : خلقت ماهى را و مناسبت آن مر آن امرى را كه براى آن آفريده شده ، به درستى كه آن را بىپا آفريده براى آن كه به راه رفتن محتاج نيست زيرا كه مسكنش آب است و شش به آن نداده براى آن كه نفس نمىتواند كشيد در ميان آب . و به جاى پا دو بال محكم به او داده كه در دو پهلوى خود بر آب مىزند چنانچه ملَّاح از دو جانب كشتى مجازيف قرار داده كه به حركت آنها كشتى جارى مىشود . و جسمش را فلسها پوشانيده كه در ميان يك ديگر داخل شدهاند مانند حلقههاى زره براى آن كه او را از آفتها محافظت نمايد و چون بينائى آن ضعيف است و آب مانع ديدن وى است شامّهء قوى به آن عطا فرموده كه بوى طعمهء خود را از مسافت بعيد احساس مىنمايد و طلب مىكند . اگر او را چنين شامّه نمىبود به روزى خود نمىتوانست