انگشت ، به آن چهار داده و براى دفع بول و سرگين هر دو يك سوراخ براى وى مقرر گردانيده و سينه اش را باريك و تند گردانيده كه هوا را به آسانى بشكافد به هيئتى كه سينه كشتى را مىسازند براى شكافتن آب . و در بال و دمش پرهاى دراز محكم آفريده كه آلت پرواز وى باشد . و جميع بدنش را لباس پر پوشانده كه هوا در ميان آنها داخل شود و در هوا بايستد . و چون مقرّر فرموده كه طعمهء خود را از دانه يا گوشت بر گيرد كه بدون خائيدن فرو برد دندان براى آن نيافريده و به جاى آن منقار صلب خشكى به او عطا فرموده كه طعمهء خود را به آن بگيرد و از چيدن دانه پاره نشود و از دريدن گوشت نشكند . و چون دندان به آن نداده و دانه را درست و گوشت را خام مىخورد آن را اعانت نموده به حرارت زيادى كه در اندرون آن قرار داده كه طعمه را بدون خائيدن [1] و پختن در اندك زمانى مىگدازد چنانچه مىبينى كه دانه انگور و غير آن از جوف آدمى درست بيرون مىرود و در جوف مرغان چنان مضمحل مىگردد كه اثرى از آن نمىماند . [ سبب بر آمدن طيور از تخم ] و باز چنان مقرر فرموده كه تخم گذارند و از تخم جوجه بر آورند و به روش ساير حيوانات فرزند نمىزايند زيرا كه اگر فرزند در جوف آنها بماند تا مستحكم گردد ، هر آينه آنها را سنگين كند از پرواز كردن و