آينه آن گردن را در هم مىشكست و خراب مىكرد ، پس سر فيل را ملصق به بدنش گردانيده كه اين تعب آن را نباشد و به جاى گردن ، خرطوم را به او عطا فرموده كه غذاى خود را به آن برگيرد ، پس بدون بار كردن ، حاجت آن را بر آورده و امورش را منظم گردانيده . اكنون نظر كن كه چگونه فرج فيل ماده را در زير شكمش آفريده كه هر گاه شهوت مجامعت بر آن غلبه مىنمايد بلند و ظاهر مىگردد كه مقاربت نر با آن به آسانى ميسّر گردد . پس عبرت بگير كه چگونه فيل را خداوند جليل به خلاف ساير حيوانات چهار پا آفريده و به نحوى آفريده كه امور غذا و مجامعت آن چنانچه بايد و شايد ميسّر است . [ حقيقت زرّافه ] تفكَّر كن : در خلق زرّافه و اختلاف اعضاى آن و مشابهت هر عضوى از آن به حيوانى از حيوانات زيرا كه سرش به سر اسب مىماند ، و گردنش به گردن شتر ، و سمش به سم گاو ، و پوستش به پوست پلنگ . مترجم گويد : كه به اين سبب در لغت فارسى آن را « شتر گاو پلنگ » گويند و در كتب لغت گفتهاند كه فرزندى كه گرگ از كفتار به هم مىرساند آن را « سمع » مىگويند به كسر سين و سكون ميم . و مانند ماران به مرگ خود نمىميرند ، و در دويدن به پرواز از مرغ پيشى