نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المفيد جلد : 1 صفحه : 267
آهيخته ، و دم خنجرش برايم تيز نموده ، و نوك سلاحش برايم برّان ساخته ، و موادّ زهرهاى كشنده اش برايم بهم آميخته ، و تيرهاى نشانگيرش بسويم پرتاب نموده ، و چشمان حراستش از پائيدن من بهم نخفته ، و عزم چشاندن ناخوشيها و فرو ريختن زهرهاى كشنده در گلويم را به دلش نشانده است . خداى من ! پس به ناتوانى من در تحمّل بلاهاى گران ، و به زبونى من در انتقام از كسى كه قصد ستيزم دارد ، و به تنهائيم در شما فراوانى از آنان كه به دشمنيم برخاسته و بلائى را كه هرگز انديشهام را در آن به كار نبردهام برايم تهيّه ديده ، نگريستى ، پس ابتداء ياريم دادى ، و با نيروى خويش پشتم را محكم نمودى ، سپس لبهء تيز تيغش را برايم كند ساختى ، و او را پس از جمع و همبستگىاش تنها گذاردى ، و گامم را بر سرش نهادى ( كنايه از آنكه مرا بر او چيره ساختى ) ، و آنچه تير بسوى من انداخته بود به خودش بازگرداندى ، و او را پس زدى در حالى كه هنوز خشم او فرو نخفته ، و آتش كينش سرد نگشته بود ، و او انگشت خشم بدندان گزيده ، و در حالى كه سپاهيانش به او بيوفائى نموده و ياريش ندادند عقب نشست و پا بفرار گذاشت . و چه بسا ستمگرى كه با تزويرهايش بر من يورش آورده ، و دامهاى شكارش را برايم گسترده ، و مواظبت و مراقبت خويش بر من گمارده ، و همچون
267
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المفيد جلد : 1 صفحه : 267