نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المفيد جلد : 1 صفحه : 266
چند به من داد و فرمود : مطالب آن را بنويس كه اين دعاى جدّم على بن الحسين زين العابدين عليهما السلام در امور مهمّ و بزرگ است . من آن را عينا به همان صورت نوشتم ، و هرگز چيزى مرا به رنج و مشقّت نيفكند و فكرم را مشغول نساخت جز اينكه آن دعا را خواندم و خداوند غم و اندوه و گرفتارى مرا بر طرف ساخت و خواستهام را بر آورد . و آن دعا اين است : ( دعاى 48 صحيفه سجاديه ) « خداوندا هدايتم كردى ، من غافل شدم ، و پندم دادى من دل سخت شدم ، و بخششهاى جميل و زيبا به من نمودى من نافرمانى نمودم ، و خطاهاى مرا به من شناساندى من در گناه اصرار ورزيدم ، سپس بگناهانم پى بردم و آمرزش طلبيدم و تو نيز گذشت نمودى ، دوباره بگناه بازگشتم و تو پوشاندى . خداى من ! پس سپاس از آن توست ، در وادى هلاكت بار خود پا نهادم ، و به درّه هاى تباه ساز خويش فرو رفتم ، و با ورودم در اين وادىها در معرض خشم و مؤاخذه ، و با فرو رفتنم ، در اين درّه ها در معرض عقوبات و كيفرهاى تو قرار گرفتم ، و با اين حال واسطهام براى آشتى با تو توحيد است ، و دستاويزم همين است كه شريكى برايت نياورده ، و معبودى در كنارت نگرفتهام . از خودم بسوى تو گريختهام ، و البتّه كه گنهكار بسوى تو مىگريزد ، و تو پناه كسى هستى كه بهرهء خويش را تباه ساخته است . خداى من سپاس از آن توست ، بسا دشمنى كه تيغ كينش بر سرم
266
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المفيد جلد : 1 صفحه : 266