نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المفيد جلد : 1 صفحه : 380
3 - ربيعهء سعدى گويد : نزد حذيفة بن اليمان - رحمه الله - رفتم و گفتم : مرا به آنچه كه از رسول خدا ( ص ) شنيده يا ديدهاى خبر ده تا بدان عمل نمايم . به من گفت : تو را به قرآن سفارش باد . گفتم : من خود قرآن خواندهام ، و همانا نزد تو آمدهام كه مرا از آنچه كه نديده و نشنيدهام باخبر سازى . [ خداوندا تو را بر حذيفه گواه مىگيرم كه نزد او آمدم تا مرا خبر دهد از آنچه كه ] از رسول خدا ( ص ) نديده و نشنيدهام ، و او مرا از آن محروم ساخت و از من پوشيده داشت . حذيفه گفت : اى مرد در سختگيرى به حدّ اعلى رسيدى ! سپس گفت : اين را بگير كه نمونهاى است از خروار ، و جنگى براى همه كار توست . همانا نشانهء بهشت در اين امّت ، پيامبر خدا ( ص ) است ، وى غذا مىخورد و در بازارها راه مىرفت . به او گفتم : ( باز هم نشد ) نشانهء بهشت [ در اين امّت ] را برايم روشن ساز تا بدنبال آن روم ، و نشانهء دوزخ را برايم روشن نما تا از آن بپرهيزم . پس به من گفت : به آن كس كه جانم بدست اوست سوگند كه نشانهء بهشت و رهنمايان بسوى آن تا روز قيامت و پيشوايان حق همانا آل محمّد عليهم السلام هستند ، و همانا
380
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المفيد جلد : 1 صفحه : 380