responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المفيد    جلد : 1  صفحه : 350


در ) دلهاى بنى هاشم ( عليه بنى اميّه نهفته است ) با خبر نيستى ! به خدا سوگند اگر شمشير بدست او دهى اوّل تو را مىكشد و دوّم مرا ! عبيد الله گفت : بلكه - به خدا سوگند - نخست تو را مىكشم ، و دوّم او را بقتل مىرسانم .
5 - عمران بن حصين گويد : من و عمر بن خطَّاب حضور رسول خدا ( ص ) نشسته بوديم و على عليه السّلام نيز كنار آن حضرت نشسته بود ، كه رسول خدا ( ص ) اين آيه را خواند : « * ( أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ ) * . . . » « يا آن كسى كه پاسخ درمانده را - چون او را بخواند - مىدهد و گرفتاريها را بر طرف مىسازد ، و شما را خليفه هاى زمين قرار مىدهد ، آيا با لله خداى ديگرى هست ؟ بسيار كم يادآور مىشويد » . ناگهان على عليه السّلام مانند گنجشك به خود لرزيد ، پيامبر ( ص ) به او فرمود : چه شد ، نگران شدى ؟ عرضكرد : چرا نگران نباشم و حال آنكه خداوند مىفرمايد كه ما را خليفه هاى در زمين قرار خواهد داد ! پيامبر ( ص ) فرمود :
ناراحت و نگران مباش كه به خدا سوگند تو را دوست ندارد ، جز مؤمن ، و دشمن ندارد مگر منافق [1] .



[1] شايد علت نگرانى حضرت از شنيدن نام خلافت اين باشد كه آن حضرت از عواقب خطرناك آن از جانب دشمنان دين با خبر بوده و گويا آن همه خونريزى و كشتار و بىخانمان شدن زنان و كودكان در راه رسيدن بحكومت در مقابله با كفار و منافقان را به چشم مىديده ، نه آنكه از بر پا داشتن عدالت و برقرارى قسط و عدل بيم داشته كه او خود سر آمد آن است . و بدين جهت است كه پيامبر ( ص ) او را دلدارى ميدهد كه نگران نباشد زيرا هميشه در تمام درگيريها حق با وى بوده و مخالفان حضرتش بر باطل بوده‌اند ، لذا با صلابت هر چه تمامتر در برابر منافقان و پيمانشكنان و ستمگران ايستاد و در راه خدا از ملامت هيچ ملامتگرى باك نداشت .

350

نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المفيد    جلد : 1  صفحه : 350
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست