نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المفيد جلد : 1 صفحه : 315
علىّ بن ابى طالب ( ع ) فرمود : اى على ، من از خدا - عزّ و جلّ - خواستهام كه بين من و تو دوستى برقرار سازد ، و ساخت . و از او خواستم كه ميان من و تو برادرى افكند ، و افكند ، و از او خواستم كه تو را وصىّ و جانشين من قرار دهد ، و داد . مردى از آن قوم گفت : به خدا سوگند يك صاع ( پيمانهاى است نزديك يك من ) خرما در مشكى پوسيده بهتر از آن چيزى است كه محمّد از پروردگار خود خواسته است ! چرا ملك و سلطنتى درخواست نكرده كه او را بر دشمنش يارى دهد ، يا گنجى كه بدان سبب بر فقر و تهيدستى خود چيره گردد ؟ ! پس خداى متعال اين آيه را فرستاد : « گويا تو پارهاى از آنچه را كه به تو وحى شده ناديده مىگيرى يا سينه ات به تنگ مىآيد از اينكه مىگويند : چرا گنجى بر او فرود نيامده يا فرشتهاى در كنار او نيامده است ؟ جز اين نيست كه تو تنها بيم دهندهاى ، و خداوند بر هر چيزى وكيل است » هود : 12 [1] . 6 - ابو حمزهء ثمالى گويد : مردى كه در هنگام سخنرانى عبد الملك بن مروان براى مردم در مكَّه حضور داشته براى من گفت : چون عبد الملك در ميان
[1] اين آيه مكى است ، و نزول پيامبر ( ص ) در قديد و نيز منافقين كه از اين ياوه سرائىها داشتند در مدينه و پس از هجرت بوده است ، لذا ممكن است اين آيهء شريفه مكرّر نازل شده باشد .
315
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المفيد جلد : 1 صفحه : 315