نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 353
از طايفه اهل نفاق و غيره را وثاق در ضيق و تنگى و در ظلمت و تيرگى مثل وثاق آن رئيس اهل تمرد و شقاق نى چنانچه در تعبير اين آيه مهيمن سبحان بروايت سلمان رضى الله عنه از حضرت نبى الانس و الجان بين و عيان است . عمر گفت سلمان ساكت شو و زياده از اين بوسيله تكرار بيان و تذكار سخنان ناملايم سبب پريشانى خاطر عاطر ارباب اسلام و ايمان مباش . سلمان رضى الله عنه گفت اى عمر از حضرت قادر عالم مترجى و اميدوارم كه ترا از قول و فعل ناملايم ساكت و نادم و زبان هذيان گوى ترا اى غلام پسر ولد زنا كوتاه و دل ترا متصل مقرون به غم و الم گرداند . از سلمان رضى الله عنه مروى است كه چون من كلام باين مقام رسانيدم حضرت امام الانام على بن ابى طالب ( ع ) روى مبارك باين محب مستهام آورد و گفت : اى سلمان سكوت از اين سخنان درد مثال در اين مكان بىشبهه و گمان اولى و انسب ، من بموجب حكم لازم الاذعان آن ولى ايزد منان ساكت از آن سخنان گشتم . و الله بذات يكتائى بىهمتائى قادر عالم قسم است كه اگر آن امام الاعلم مرا به سكوت امر و حكم نكردى ساكت نشدمى و آنچه در باب تمرد ابا بكر و عمر از حضرت سيد البشر شنيدم و بوسيله تعليم آن سرور مطلع و باخبر گرديدم تمامى حقايق آن را بابا بكر و عمر مطلع و مخبر ميگردانيدم . ليكن چون عمر ديد كه من بموجب حكم ولى مهيمن ساكت گرديدم گفت اى سلمان هر گاه تو چنين مطيع و مسلم و منقاد امر و حكم على عليه السّلام بودى بايستى كه چنانچه ابا ذر و مقداد كه مصاحب تواند و در هنگام بيعت ساكت بودند تو نيز از امثال اين قيل و قال ساكت شده بيعت ميكردى . زيرا كه دوستى با اهل بيت زياده از مودت و محبت ايشان نسبت بسلسله پيغمبر
353
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 353