نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 32
بعمل آوردى كه و * ( « هَلْ جَزاءُ الإِحْسانِ إِلَّا الإِحْسانُ ) * » . و نيز حضرت ابو محمد الحسن بن على العسكرى عليه السّلام در هنگامى كه قوم ما از محبان و مواليان محمد و آل عليهم سلام الله الملك الفعال بمجلس بهشت آئين ارم تزئين آن خلاصه اولاد سيد المرسلين حاضر شدند جمعى از تلامذه مستفيدين علم آن و ارث علوم ائمة المعصومين رضوان الله عليهم اجمعين بسمع شريف رسانيدند كه از نواصب شخصى با كمال حقد و تعصب در جوار و همسايگى ما است و هميشه مرا آزار و ايذا ميرساند بوسيله حجت و برهان ترجيح و تفضيل اول و دوم و سوم بر حضرت امام اكرم امير المؤمنين صلى الله عليه و سلم و از روى حجج و براهين دلايل ناتمام را باعتقاد خود بر من تمام ميكند و مرا قدرت خواب بحث و جدال و الزام او از روى فضل و حال نيست . آن حضرت فرمود كه وقتى كه آن جماعت ضال اجتماع در يك محل از محال نموده شروع در قيل و قال نمايند بايد كه بآن مجمع مرور و عبور فرموده آنچه از من استماع مينمائى بآنها بشنوانى ، زيرا كه بمجرد مرور تو آنجا آن جمع منافق از تو طلب جواب كلام سابق خواهند كرد في الفور بايد كه در تكلم آئى و صاحب ايشان كه باعتقاد آن طايفه اعلم آنها است الزام نمائى و تيز زبانى او را شكسته از آن مجمع بعد از الزام و احتجاج آن مبرم لجاج را انهزام و اخراج فرمائى و براى آن ناصبى بي تميز هيچ چيز از سخنان ناستيز باقى نگذارى . چون تلميذ آن امام الاعلم العزيز استماع جواب باصواب اعتراضات آن نواصب لئام از حضرت امام الانام عليه الصلاة و السّلام نمود با بعضى از اصحاب حاضر آن محل و مقام كه مجمع آن طايفه تيره سرانجام بود شدند و با صاحب ايشان كه باعتقاد آن جماعت اعلم و افضل همگى آنها بود شروع در مكالمه و مجادله نمود و از روى حجت
32
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 32