نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 267
بيقرارى ايشان بسمع شريف نبى الانس و الجان رسيد . آن حضرت روى بحضار آورده استفسار فرمود كه اين جماعت چه كسانند گفتند يا نبى الابرار جمعى از اصحاب و انصارند . حضرت نبى الرحمة فرمود كه از اهل البيت من درين مقام كدام حاضرند گفتند على و عباس في الفور رسول رب غفور ايشان را بنزد خود خواند و به آن اعيان رسول آخر الزمان تكيه نموده تا بمسجد منيف تشريف آورد و بستون مسجد كه آن جذع از درخت خرما بود به معاونت و امداد ايزد معبود تكيه فرمود و بمنادى امر بنداى مردم نمود . چون بحكم رسول بيچون مردم جمع شدند حضرت نبى المحمود بقدر قدرت خطبه و رعايت فصاحت و بلاغت ادا فرمود و در اثناى كلام معجز نظام گفت : اى معشر مردمان هر پيغمبر كه از دار الشرور جهان متوجه دار السرور جنان گرديد البته چيزى از متروكات گذاشت از كتاب خدا و اوصياى انبيا من نيز رسول رب العزيزم تركه خود ثقلين يعنى كتاب رب العزت و اهل البيت و عترت خود در ميان شما ميگذارم . هر كه از شما باعث تضييع آن دو امر عيان گردد خداى غفار او را ضايع و زيان كار گرداند . اى جميع مهاجر و انصار شما با تمامى كبار و صغار بسوى ايشان پناه بريد و ايشان را وسيله هدايت و ارشاد و شفعاى يوم التناد خود دانيد تا در شدايد آلام يوم القيام درنمانيد و من شما را وصيت و امر به پرهيزكارى و تقوى سوى حضرت بارى مينمايم و حكم احسان و يارى نسبت به آن برگزيدگان ايزد تعالى ميفرمايم بايد كه خوبى ايشان را قبول نمائيد و از گناه ايشان درگذريد . چون سيد الانام كلام باين مقام رسانيد اسامة بن زيد را كه از بندگان خاص
267
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 267