نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 109
بموجب حكم و قضاى ايزد سبوح ابواب آسمان را مفتوح ديد در همان زمان شعلهاى نيران از آسمان بر محاذى سر ايشان مشتعل و فروزان بود و بغايت الغايت لهبات نيران بآن طايفه گمرهان نزديك گرديد چنان كه آن جماعت كافران حرارت نيران در اكناف و جوانب خود محسوس ابدان نمودند و بسيار متوهم گشته اميد حيات از خود قطع فرمودند . اعضاى ابو جهل و باقى تبعه ايشان از اقربا و خويشان از بيم سپردن جان و سوختن بآن آتش تابان مرتعش و لرزان شدند و با كمال حيرت و حسرت نظر بسوى سيد رسولان و بجانب آن حضرت نگران گشتند كه شايد آن ينبوع مكرمت و احسان از رشحات سحاب عنايت بىغايت و امتنان خويش قطره چند بر لهبات متواتره آن نيران افشاند و منت جانى بر جان آن سيه نامگان گذاشته آن جماعت را بجان بخشاند و بآن اشتعال نواير نيران نسوزاند . چون آن شافع گناهكاران نظر فيض اثر بسوى اهل عصيان كرد و آنها را در غايت قلق و اضطراب و بينهايت متوهم و بيتاب ديد از لسان بشارت نشان چنين بيان فرمود كه از التهاب اين نيران بجهت جان خويش خايف و هراسان البته نگرديد كه حضرت قادر منان شما را هلاك و فنا باين نيران نگرداند بلكه شما را بواسطه مصالح دنيا تا بهنگام آجال مقرره باقى ميگذارد و الحال اظهار اين نوع برهان ظاهر و عيان محض بواسطه عبرت شما و ساير كافران بود . چون آن متمردين نويد رستگارى از بلايى چنان و سلامتى جان از آن معدن فضل و عرفان و منبع مكرمت و احسان استماع نمودند في الجمله خاطر ايشان آرميده چون نظر بجانب يك ديگر كردند ديدند كه از ظهور ايشان انوار ساطعه و اضواى لامعه بمقابله آن نيران موهمه در آمده همگى و تمامى آن نيران نازله را از ايشان مدفوع و مرفوع بجانب آسمان گردانيدند چنانچه از آسمان فرود آمده بودند بهمان هيئت و صورت بجانب آسمان معاودت نمودند . چون مشاهده و ملاحظه اين حال
109
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 109