نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 104
پس دواى مرض كفر تو بلكه جميع كفار تأديب از دست اولياى ايزد اكبر از انبيا و اوصياى آن برگزيدگان حضرت مهيمن قادر يا از ملايكه زبانيه نار سقر امر ديگر ميسر و مقرر نيست ، يا آنكه حضرت واهب العطيه حكمت بالغه جامعه بمن منزل و مرسل گردانيد بواسطهء ابطال مدعيات شما . عبد الله گفت : اى محمد بگوى سبحان ربى يعنى از تبليغ احكام اوامر و نواهى حضرت رب العلى برأى و زبان بتسبيح و تقديس ذات مقدس او گشاى ما را بيشتر از اين تكليف اطاعت خود مفرماى زيرا كه تو نيستى الا رسول بشر و ما را دواعى و خواهش امر ديگر است و بواسطهء عصبيت ما را قدرت اطاعت مثل ما بشر نيست مگر آنكه ايزد داور بموجب اقتراح و داعيهء ما بشر ديگر بجهت نبوت و رسالت معمول و ظاهر گرداند . حضرت سيد البشر فرمود كه واحد دانا تبارك و تعالى جميع اشيا را بر اقتراح شما جهال بىسر و پا كه خواه جايز و روا و خواه غير مجوز و ناروا بود ظاهر و باهر نگرداند و من بنا بر قول شما رسول بشرم و مرا بغير تبليغ و اقامت حجت و برهان ايزد منان بخلقان كه بمن اعطا و احسان نمود مأمور بآنم چيزى ديگر جايز و لازم نيست و مرا لايق و مستحسن نيست كه آمر و ناهى حضرت مهيمن باشم ، و نيز مرا رخصت مشير بودن يعنى صاحب شوراى رب غفور نيست ، و چون مقدمه چنين بود پس مرا نيز بحسب عقل و تميز مثل و مانند رسول پادشاه باشم از ملوك دنيا كه او را بحجابت جمعى كه مخالف آن ملك باشند نامزد نموده ارسال دارد ، و چون آن رسول بنزد آن طايفه متمرده رود و آنها را بر وفق قول آن پادشاه براه نيايند و برسول آن پادشاه گويند كه اطاعت امر پادشاه شما را موقوف و معطل است بانصرام و انجاح بعضى مطالب و مرام ضروريه يا بايد كه مراجعت بخدمت ولى نعمت نمائى و حقايق دواعى و خواهش ما را عرض فرمائى ، رسول نيز بموجب اقتراح و استدعاى آن جماعت
104
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 104