نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 496
حضرت يحيى در زمانى زندگى مىكرد كه نه بتى بود و نه جاهليّتى ، و حضرت محمّد صلَّى الله عليه و آله در ميان بت پرستان و حزب شيطان حكم و فهم داده شد ، و كمترين رغبتى به بتها و مراسم آنان نشان نداد ، و هيچ دروغى از او شنيده نشد ، و او فردى امين بود و راستگو و حليم ، و او روزه را هفتگى به هم وصل مىكرد يا كمتر يا بيشتر ، و وقتى به اين عمل او اعتراض مىشد مىفرمود : من مانند هيچ كدام شما نيستم ، من زير سايهء [ الطاف ] پروردگارم بوده ؛ مرا غذا داده و آب مىنوشاند . و آن حضرت صلَّى الله عليه و آله بىهيچ جرمى و فقط از سر خشيت خداوند بقدرى مىگريست كه محلّ سجدهء او تماما خيس مىشد . عالم يهودى گفت : اين حضرت عيسى بن مريم است ، مىپندارند كه او در گهواره سخن مىگفته . حضرت على عليه السّلام بدو فرمود : همين طور است ، و حضرت محمّد صلَّى الله عليه و آله در حالى از شكم مادرش متولَّد شد كه دست چپ خود را بر زمين ، و دست راستش را به آسمان بالا گرفته ، و لبان خود را به يكتاپرستى حركت داد . در اين حال نورى از دهانش آشكار شده كه أهل مكَّه در آن قصرهاى بصرى و اطراف آن از شام ، و قصرهاى حمر از يمن و اطرافش ، و قصرهاى بيض از اسطخر و حوالى آن را ديدند . و تمام دنيا در شب تولَّد آن حضرت نورانى شد ، تا
496
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 496