responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 1  صفحه : 480


ديگر و هشت فرشتهء مسلَّح برترى داده ، و اين گونه بود كه رسول خدا صلَّى الله عليه و آله كفّار قريش را با نفرين آزار مىداد ، پس يك روز برخاسته و نسبت سفاهت به احلامشان داده و از دينشان عيب گرفت و بتان ايشان را دشنام داد ، و پدرانشان را گمراه دانست ، از اين ماجرا آنان بسيار غمگين شدند ، أبو جهل گفت : بخدا قسم كه مرگ براى ما از زندگى بهتر است ، آيا ميان شما جماعت قريش كسى نيست كه محمّد را بكشد و بخاطرش كشته شود ؟ گفتند :
نه ، گفت : پس من خودم او را مىكشم ، اگر فرزندان عبد المطَّلب خواستند مرا بكشند ، و گر نه مرا رها كنند ، قريش گفتند : اگر تو اين كار را بكنى در ميان أهل وادى معروف خواهى شد و هميشه از تو ياد كنند ، گفت : محمّد در اطراف كعبه بسيار به سجده مىرود ، پس هنگامى كه آمد و به سجده رفت سنگى را برداشته و با آن كارش را يكسره خواهم كرد .
پس رسول خدا صلَّى الله عليه و آله آمده و هفت بار دور كعبه طواف نمود ، سپس نماز گزارده و به سجده رفت ، در اين حال أبو جهل سنگى را برداشته و بالاى سر آن حضرت رفت ، هنگامى كه نزديك او شد ديد شيرى دهان باز كرده به او نزديك شد ، پس أبو جهل از ترس به خود لرزيده و سنگ را رها كرده و روى پايش افتاد و آن را مجروح كرد ، پس با پايى خونين و رنگى پريده و عرقريزان صحنه را ترك كرد .

480

نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 1  صفحه : 480
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست