نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 430
رسول خدا صلَّى الله عليه و آله با شنيدن اين مطالب رو به عايشه نموده و فرمود : خداوند اين طور مقدّر فرموده است ، و تو اى حميراء به چه منظور و جهتى چنين كردى ؟ . عايشه گفت : اى رسول خدا ! من علاقه داشتم كه پدرم برسد و از اين غذا تناول كند . رسول خدا صلَّى الله عليه و آله فرمود : اين عمل تو اوّلين اظهار بغض و كينه ات به علىّ نخواهد بود ، و من از قلب تو نسبت به علىّ آگاهم ، و بخدا سوگند كه تو با او مقاتله و جنگ خواهى كرد . عايشه گفت : اى رسول خدا ، مگر ممكن است كه زنان با مردها بجنگند ؟ فرمود : اى عايشه ، تو حتما با علىّ بن ابى طالب جنگ و مقاتله خواهى كرد ، و گروهى از أصحاب من در اين عمل با تو همراهى نموده و تو را تشويق و تحريك مىكنند ، و جريان جنگ تو در صفحات تاريخ ضبط شده و اوّلين و آخرين امّت آن را مذاكره خواهند كرد ، و نشان و علامت اين عمل آن است كه تو سوار اشترى خواهى شد كه چون شيطان باشد ، و پيش از اينكه به محلّ مقصود برسى مواجه مىشوى با حمله و صداهاى سگهاى « حوأب » ، و در آن مكان تو اصرار به بازگشت مىكنى ، و جمعى به دروغ شهادت خواهند داد كه آن محلّ « حوأب » نيست ، و آنگاه به سوى شهرى حركت مىكنيد كه أهل آن بلد أصحاب و ياران تو هستند ، و آن مكان دورترين شهرها است از آسمان ؛ و نزديكترين امكنه مىباشد به آب دريا .
430
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 430