responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 1  صفحه : 420


ابن عبّاس گويد : به خدا قسم من هيچ گاه بر سخنى همچون اين گفتار تأسّف نخوردم ، كه امام عليه السّلام نتوانست تا آنجا كه مىخواست ادامه دهد .
[ مؤلَّف كتاب رحمه الله گويد : ] و مانند اين اخبار از فرمايشات أمير المؤمنين عليه السّلام بسيار است ، و ما براى ايجاز و اختصار كلام قسمتى از آن را در حديث امّ سلمه كه در پى مىآيد آورديم .
106 - و از جمله احاديثى كه مطالب ما را روشن مىكند روايتى است كه از امّ سلمه همسر گرامى رسول خدا صلَّى الله عليه و آله نقل است كه گفت :
ما نه تن همسران پيغمبر بوديم ، و هر شب نوبت به يكى از ما مىرسيد ، و روزى كه نوبت من بود ، من درب حجره آمده و اذن دخول خواستم ولى پيامبر اجابت نفرمود .
من از اين مطلب سر افكنده و اندوهناك شدم ، و بيم آن بردم كه نكند آن حضرت با من متاركه فرموده ، يا در بارهء من آيه اى نازل شده ، پس مقدارى درنگ كرده و مجدّد مراجعت نمودم و از آن حضرت اذن دخول خواستم ولى بازهم اجازه نفرمود . اين بار بيش از دفعهء نخست متأثّر و ملول گشته و از سر بيتابى مجدّد بازگشته و اذن دخول خواستم .
فرمود : داخل شو اى امّ سلمه ! پس من وارد شدم ، و علىّ بن ابى طالب عليه السّلام در مقابل آن حضرت دوزانو نشسته و مىگفت : اى رسول خدا ، پدر و مادرم فداى تو باد ،

420

نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 1  صفحه : 420
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست