نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 392
و انصار و تابعان ؛ به سرعت به سوى تو خواهم آمد با كسانى كه جمعيّتشان به هم فشرده است ، به هنگام حركتشان غبار ، آسمان را تيره و تار مىكند ؛ لباس شهادت در تن دارند ، بهترين ملاقات برايشان ملاقات با پروردگارشان است . همراه اين لشكر فرزندان بدرند و شمشيرهاى هاشمى ، كه مىدانى لبهء تيز آنها چگونه بر پيكر برادر ، دايى ، جدّ و خاندانت قرار گرفت ! « و اين از ستمگران دور نيست - هود : 83 » ! . 91 - و نامه اى ديگر از أمير المؤمنين عليه السّلام به معاويه : امّا بعد ؛ ما و شما همان طورى كه يادآورى نموده اى گردهم جمع و با هم انس داشتيم ، ولى در گذشته از هم جدا شديم ، زيرا ما ايمان آورديم و شما به كفر خود باقى مانديد ، امروز هم ما به راه راست مىرويم و شما پيرامون فتنه هستيد . آنها كه از گروه شما اسلام را پذيرا شدند از روى ميل نبود ؛ بلكه در حالى بود كه همهء بزرگان عرب در برابر رسول خدا صلَّى الله عليه و آله تسليم شدند و در حزب او در آمدند . نوشته بودى كه من ، طلحه و زبير را كشته و عايشه را تبعيد كردهام و در « كوفه » و « بصره » اقامت گزيدهام ! اين مربوط به تو نيست و لزومى ندارد عذر آن را از تو بخواهم . و يادآور شده بودى كه با گروهى از « مهاجران » و « انصار » به مقابلهء با من خواهى شتافت ( كدام مهاجر و كدام انصار ؟ ) هجرت از آن روزى كه برادرت ( يزيد بن أبو سفيان روز فتح مكَّه ) اسير شد ؛ پايان يافت .
392
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 392