نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 387
احتجاج أمير المؤمنين عليه السّلام در پاسخ نامه اى به معاويه و ديگر موارد كه آن از بهترين احتجاجات است 90 - امّا بعد ؛ نامه ات به دستم رسيد ، در آن يادآورشده اى كه خداوند محمّد صلَّى الله عليه و آله را براى دينش برگزيد ، و با اصحابش او را تأييد كرد ، راستى دنيا چه شگفتيهايى دارد ، تو مىخواهى ما را از آنچه خداوند به ما عنايت فرموده آگاه سازى ! و از نعمت وجود پيامبر در ميان ما به ما خبر دهى ! تو در اين راه به كسى ميمانى كه خرما به « هجر » مىبرد [1] و يا همچون شاگرد تيرانداز كه بخواهد به استادش درس تيراندازى دهد ، و گمان كرده اى كه برترين اشخاص در اسلام فلان و فلانند ، مطلبى را يادآورشده اى كه اگر راست باشد ابدا مربوط به تو نيست . و اگر دروغ و نادرست باشد زيانى براى تو ندارد ، تو را با برتر و غير برتر و رئيس سياسى اسلام و زير دستانش چكار ؟ اسيران آزادشدهء كفّار جاهليّت و فرزندانشان را با امتيازات بين مهاجران نخستين و ترتيب درجات و تعريف طبقاتشان چه نسبت ؟ ! هيهات ! خود را در صفى قرار مىدهى كه از آن بيگانه اى ؛ كار به جايى رسيده كه محكومان حاكم شدهاند !
[1] اين ضرب المثل مانند اين مثل فارسى است كه « زيره به كرمان مىبرد » .
387
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 387