نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 313
و فضل و سابقهاند . حضرت أمير عليه السّلام گفت : بار خدايا بر آنان گواه باش . در اينجا طلحة بن عبيد الله كه او را سياستمدار قريش مىگفتند معترضانه گفت : با ادّعاى خلافت أبو بكر و تصديق يارانش چه كنيم ؛ در آن روز كه شما را با آن شدّت در حالى كه بر گردنتان ريسمانى انداخته و همگى أصحاب به شما گفتند : بيعت كن و شما در آن مقام حجّت خود را بر ايشان تمام نموديد و أبو بكر مدّعى شد كه از رسول خدا صلَّى الله عليه و آله شنيده است كه فرموده : « خداوند منع مىكند از اينكه نبوّت و خلافت را در ما اهل بيت جمع نمايد » و آن را عمر و أبو عبيده و سالم و معاذ تصديق كردند ؟ سپس افزود : تمام آنچه شما فرموده و بدان احتجاج نموديد از سابقه و فضل همه و همه حقّ است و ما بدان اعتراف مىكنيم ولى بطورى كه اين چهار نفر نيز روايت گذشته را تصديق نمودند خلافت در خانوادهء رسول خدا صلَّى الله عليه و آله قرار نخواهد گرفت . حضرت أمير عليه السّلام پس از شنيدن اين كلام غضبناك از گفتهء طلحه پرده از رازى برداشته و به بيان گفتار نامفهومى از عمر به هنگام مرگ پرداخته و خطاب به طلحه فرمود : به خدا سوگند كه هيچ صحيفه اى به هنگام ملاقات خداوند در روز قيامت در نزد من محبوبتر از صحيفه اى نيست كه در آن چهار نفر از مخالفين پيامبر در كعبه هم قسم شده
313
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 313