نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 25
ديگرى مىگويد : « تو شيخ و استاد و پدر من هستى » ، و بديگرى مىگويد : « تو آقاى من هستى » و « اى آقاى من » ، و هر چه احترامش بيشتر باشد آن سخن محترمانه تر خواهد شد . و بر اساس اين عقيده لازم است موسى بن عمران برادر يا استاد يا پدر يا مولاى خداى باشد ، تا فضيلت آن حضرت نسبت به عزير فهميده شود . و به نظر شما آيا صحيح است اين سخنان در بارهء موسى - كه از عزير بالاتر است - نسبت به خدا داده شود ؟ ! يهوديان از پاسخ رسول خدا صلَّى الله عليه و آله مات و مبهوت شده و گفتند : اى محمّد ، اجازه بده در بارهء سخنت تحقيق و تفكَّر كنيم . فرمود : اميدوارم با قلب پاك و راه انصاف در گفتار و عقيده اتان فكر كنيد ، تا خداوند متعال حقيقت را به شما بنماياند . سپس رو به جماعت نصارى كرده و فرمود : شما معتقديد كه خداوند ازلى و قديم ، با پسر خود ؛ حضرت مسيح متّحد گشته است ، از شما مىپرسم منظورتان در اين گفتار مبهم چيست ؟ آيا مرادتان اين است كه خداى ازلى و قديم با اتّحاد با يك موجود حادث تنزّل كرده ؟ و يا اينكه حضرت مسيح كه موجودى محدود و حادث است بواسطهء اتّحاد با
25
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 25