نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 220
در اين وقت حضرت امير او را گرفته و نقش زمين ساخت ، مردم دور او جمع شده و عمر گفت : به خداى كعبه كه او را خواهد كشت ! ! مردم يكپارچه آن حضرت را قسم به خدا و پيامبر داده كه او را رها سازد ، او نيز خالد را رها نموده و عمر را گرفته و گلويش را فشار سختى داده و فرمود : اى پسر صُهاك ، به خدا سوگند كه اگر عهد و وصيّت رسول خدا و تقدير الهى نبود نيك در مىيافتى كه كداميك از ما ضعيفتر و بىياورتر است ! . سپس به منزل رفت . نامهء حضرت امير عليه السّلام به أبو بكر پس از شنيدن محروميت حضرت زهرا عليها السّلام از فدك 48 - [ در زمان رسول خدا صلَّى الله عليه و آله ] امواج فتنه و آشوب را با سينهء كشتيهاى نجات شكافتند ، و تاج مفاخرت مردم خودپسند را با محدود نمودن جماعت حيله گر و هواپرست فرو گذاردند ، و از مبدء فيض و نور بخوبى استفاضه كردند ، [ ولى پس از وفات پيامبر ] ميراث نفوس پاك و طاهره را قسمت كردند ، و با غصب هديّهء پيامبر برگزيده ؛ سنگينى بار گناه بر دوش كشيدند ، گويا با چشم خود مىبينم كه شما كوركورانه همچون شتر چشم بسته بدور آسياب مىگرديد . بخدا سوگند كه اگر اجازه مىداشتم سرهاى شما را مانند
220
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 220